Allergies

2021-07-28 02:44:56 همونجوري كه تو آغوشش دراز كشيده بودم، داشتم اجزاي صورتشو با دقت نگاه ميكردم. تو دلم ميگفتم چجوري يه آدم ميتونه به چشمم انقدر بي‌نقص و نگاه‌كردني باشه؟ جوري غرقِ آرامشِ بغلش شده بودم كه نفهميدم كِي چشمام گرم شد و بلخره از نگاه كردن به صورتِ ماهش، دل كَند. خوابم برد و شيرين‌ترین خوابِ زندگيم رو كنارِ پرستيدني‌ترین معشوقِ دنيا تجربه كردم.
الان روزها و هفته ها و ماه ها از اون شب گذشته و حتي نميدونم كجايي و شبا كيو غرقِ آرامشِ وصف‌نشدنيِ آغوشت ميكني؛ فقط خواستم بدوني من هنوز اينجام. هنوز منتظرم تا فقط يه بارِ ديگه آغوشتو داشته باشم. حتي اگه آبِ پاكي رو بريزي رو دستم و بگي ديگه هيچوقت نميتونم اون آغوش لعنتيتو داشته باشم، من همچنان ترجيحم اينه كه با فكر و مرورِ همون شبِ تكرارنشدني، زندگيمو بگذرونم و تن به آغوشِ هيچ مجنوني ندم..
چون ميگن اصلا حس قشنگي نيست كه تو بغلِ يكي، به فكره يكي ديگه باشي..
منم كه نميتونم توعه لاكردارو از اين فكرِ بي صاحابم بيرون كنم، ميتونم؟.. باز کردن / نظر دهید

2021-07-26 14:55:38 ادعای دوست داشتنو حرف از رفتن؟ باز کردن / نظر دهید

2021-07-25 12:55:40 ميدوني از چي ميترسم؟ از اين كه يروز بياد كه صبرم تموم شه و مجبور شم بزنم زير قولام. مجبور شم بزارمت برم. مجبور شم دورت يه خط قرمز بزرگ بكشم كه ديگه هيچوقت سمتت نيام. ميترسم انقدر به بدبينيا و بدرفتاريات ادامه بدي كه صبرم لبريز شه، طاقتم طاق شه، ميلم بهت از بين بره! نزار؛ نزار بدقول شم پيشت. نزار اين صبره لامصبم تموم شه. چشاي كورتو باز كن ببين دارم ميجنگم واسه بدست اوردنه اعتمادت. نزار خسته شم... باز کردن / نظر دهید

2021-07-23 04:09:33 فك نكني من تورو يادم رفته‌ها، نه. هنوزم هرجا حرف از دوست‌داشتن مياد وسط، اولين و آخرين اسمي كه مياد تو ذهنم اسمِ قشنگِ توعه ! باز کردن / نظر دهید

2021-07-22 20:01:53 ولي زندگي به من يه اِبي كه بگه
"وقتي تو گريه ميكني شك ميكنم به بودنم" بدهكاره!
زندگي ب تو چي بدهكاره؟ باز کردن / نظر دهید