ابو خالد کابلی می گوید:هنگامی که حضرت علی بن حسین(ع)رحلت فرمود | مرید قائم آل محمد
ابو خالد کابلی می گوید:هنگامی که حضرت علی بن حسین(ع)رحلت فرمودند،به خدمت امام باقر(ع)رسیدم و عرض کردم:فدایتان گردم!شما می دانید که من جز پدر بزرگوارتان از همه بریده بودم و تنها به ایشان مأنوس بودم و از مردم منزوی بودم. حضرت فرمود:راست میگویی ای ابو خالد!ولی چه می خواهی بگویی؟ عرض کردم:فدایتان گردم!پدر بزرگوارتان صاحب این امر را طوری برایم توصیف کرده بودند که اگر در راهی او را می دیدم،حتما دستش را می گرفتم. فرمود:خوب،منظورت چیست،ای ابوخالد چه می خواهی عرض کردم:می خواهم نام او را برایم بگویی،تا او را به نام مبارکش بشناسم. فرمود:به خدا ای ابوخالد سوال دردسر سازی از من پرسیدی و از امری از من سوال کردی که هرگز به کسی نگفته ام و اگر می توانستم به کسی بگویم، مسلما به تو می گفتم! و تو از چیزی از من درخواست کردی که اگر حتی سادات بنی فاطمه آن را بفهمند به ولع می افتد که او را تکه تکه کنند