Get Mystery Box with random crypto!

Bal

لوگوی کانال تلگرام amirbal — Bal B
لوگوی کانال تلگرام amirbal — Bal
آدرس کانال: @amirbal
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2.29K
توضیحات از کانال

امیر بال‌افشان

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-21 13:46:39
ما سرپا هستیم
523 viewsedited  10:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-11 16:19:49
572 views13:19
باز کردن / نظر دهید
2022-05-11 16:19:29 در جهانی که در آن مردم را هر روز بیشتر شکل هم می‌خواهد و با تمامِ توان در حالِ یک‌رنگ کردن زندگی‌هاست، مادرِ من «فام» بیرون از این زندگیِ گله‌وار ایستاد و زندگی کرد. از همین کتاب‌نوشتنش معلوم است. فارغ از اینکه نتیجه‌ی کتاب چه باشد پیداست که «فام» چقدر شبیه به دیگران نیست و این تفاوت زیباست و این فرق داشتن را نمی‌شود از یاد برد.
.
یادم نمی‌رود وقتی نوجوان بودم چقدر حالم با دیگران فرق داشت. وقتی تمام مادرها و پدرها برای درس و نمره و دانشگاه مثل موریانه به ذهنِ بچه‌هاشان می‌افتادند مادر من بیرون از این مسابقه‌ی مسخره ایستاده بود و من را کنار خودش و بیرون از قضاوت و مقایسه با دیگران پذیرفته بود و دوست داشت. من باور کردم که مادرم من را دوست دارد نه چون از دیگران قوی‌تر و تنومند‌تر یا زیباتر و باهوش‌تر بودم که اصلا نبودم و نیستم! مرا به خاطر تمام چیزی که بودم پذیرفته بود و من این را مثل طلاترینِ مدالها که از مهمترینِ رقابتها بدست بیاید روی تاقچه‌ی ذهنم با خود خواهم داشت و یادم می‌ماند.
.

وقتی مهدکودک بودم و به دلایلی بسیار ساده نتوانستم خودم را کنترل کنم و در راه برگشت به خانه در خودم خراب‌کاری کردم و وقتی رسیدم و مادرم در را باز کرد صاف در چشمانش نگاه کردم و گفتم: «مامان ریدم تو خودم!» و مادرم لبهایش را جمع کرد و ابرویش را بالا انداخت و بی‌حرفِ پیش و پس مرا برد حمام. یادم نمی‌رود که گفتن جمله‌ای آنقدر صریح که در چشمان مادرم گفتم چقدر به‌ دادم رسیده و چقدر هم در این سی‌وهفت سال گند زدم و چقدر آسان بود فهمیدن اینکه «همه گند می‌زنند، بیا درستش کنیم».
یادم نمی‌رود وقتی بزرگ‌ترین خراب‌کاری‌های عمرم را کردم وقتی آمد و دید، روبرویم نایستاد، کنارم نشست و کمکم کرد.
.
خلاصه یادم نمی‌رود که من امروز «این» هستم چون مادرم «آن» بود.

برای مادرم «فام»
امیر بال‌افشان
۱۴۰۰/۱۲/۱
@amirbal
622 views13:19
باز کردن / نظر دهید
2022-01-10 19:09:05 چیزی که به من داده شده بود، چراغی کم‌نور و بی‌رمق بود، و همین‌طور صبری بی‌انتها، تا نور این چراغ را بر سایه‌های تُهی بتابانم. من جسمی سه بُعدی بودم در میان اجسام دیگر.

ساموئل بکت «مالوی»
@amirbal
312 viewsedited  16:09
باز کردن / نظر دهید
2022-01-02 14:57:28
۱۰ دی ۱۴۰۰
ماخولا پیروز است!
.
عکس: بهار عسگری
371 viewsedited  11:57
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 16:57:07
650 views13:57
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 12:55:03
هفته دیگه پنجشنبه ۹ دی ماه, ساعت ۸ شب در تهران، سالن برج آزادی اجرا داریم.
.
تهیه بلیت: https://www.iranconcert.com/?ebuy=13738&t=%da%a9%d9%86%d8%b3%d8%b1%d8%aa%20%d9%85%d8%a7%d8%ae%d9%88%d9%84%d8%a7
.
فقط رفقا به علت شرایط کرونا و سیاست های سایت، اگر چند نفر هستید بهتره بلیت ها رو باهم خریداری کنید چون هر بلیتی که خریداری بشه صندلی های کنار غیر قابل خریداری خواهد بود.
740 views09:55
باز کردن / نظر دهید
2021-12-12 00:43:55
People by Kat Frankie
766 views21:43
باز کردن / نظر دهید
2021-11-25 20:07:55
Pomegranate tree/ درخت انار

برشی از «دوّار»
زمستان ۹۶ - ایران


Slice of “Davvar”
Winter of 2017


“all rights reserved“
230 views17:07
باز کردن / نظر دهید
2021-11-24 09:58:09
Oozing/ سَرریز

برشی از «دوّار»
زمستان ۹۶ - ایران


Slice of “Davvar”
Winter of 2017

Creator, Composer, Solo Performer
امیر بال‌افشان

Concert Live Visual : هومن فاخته
Stage Lighting : بهرام محتشمی
Special Thx to: عابد نوریاب، مهران همت‌زاده

“all rights reserved“
389 viewsedited  06:58
باز کردن / نظر دهید