تعیین حداقل دستمزد کارگر، دستاورد چپها بود، و همچنان دارند بش | Anarchonomy
تعیین حداقل دستمزد کارگر، دستاورد چپها بود، و همچنان دارند بش افتخار میکنند. اونها، برحسب تألیفات مارکسیستی قرن بیستم، کارآفرین رو به صورت زالو میدیدند و چانهزنی برای تعیین نرخ دستمزد، یک میدان جهاد دائمی براشون ایجاد کرد. و جنبه جهادی بودنش مهمتر از جنبه نتیجهگراییشه. وقتی یک ایالت میگه دستمزد کمتری از ده دلار ممنوع است، یعنی داره میگه ما نمیخواهیم در ایالتمان فرصتهای شغلی داشته باشیم که فقط ده دلار درآمد دارند. بنابراین یک مبارزه سالانه برای بیرون کردن بخشی از کارآفرینها از ایالتشون رو کارگردانی میکنند.
اما، فارغ از دغدغههای و انگیزههای چپ، تعیین کف دستمزد، که همواره برای بالا بردنش انجام میشه، تورم ایجاد نمیکنه. چون مصداق گرانفروشیه (یک کارگر خدمتی که ارائه میکنه رو میخواد گرونتر از سال قبل ارائه کنه)، و گرانفروشی تورم ایجاد نمیکنه. اگه بالا رفتن دستمزد کارگر ساندویچی، باعث بالا رفتن قیمت ساندویچ بشه، با فرض اینکه هنوز انقدری گرون نیست که تمام مشتریان از دست برن و ورشکست شده و تعطیل بشه، صرفا باعث تغییر در جابجایی پول میشه، نه افزایش حجم پول. با اون پولی که پارسال هم ساندویچ میخریدند، و هم نیم ساعت بعدش بستنی، امسال فقط ساندویچ رو میخرند، و بستنی حذف میشه (که یا منجر به کاهش قیمت بستنی میشه، یا منجر به جمع شدن بستنیفروشی). اگه همین فردا یک عدد تخیلی هم برای دستمزد تعیین کنید، و مثلا بگید هر نانوا باید ماهی ۲۰۰ میلیون حقوق بگیره، باز هم به تورم منجر نمیشه. به رکود در بقیه بخشها منجر میشه. چون نان سنگگ میشه ۱۵۰ هزارتومن، و در اون صورت مردم درآمدشون رو صرف فقط نان میکنند و هیچ چیز دیگری نمیخرند.
اینها جزء بدیهیاته. اما بمباران دائمی آدرسهای غلط باعث شده مجبور بشیم بگیم «توجه فرمایید.. روغن در آب حل نمیشود».