تو کلاس طراحی با مداد، روی کاغذ همه آماتورها طرح چهرههای پرفک | Anarchonomy
تو کلاس طراحی با مداد، روی کاغذ همه آماتورها طرح چهرههای پرفکت دیده میشه. دخترهایی که چشمهای فریبنده دارند، و پسرهایی که فک پایینشون آدم رو تسلیم میکنه. چون تمام تمرکزشون روی رعایت تناسبهاست. چهره بدریخت و زشت رو حرفهایهای باتجربه میتونند بکشند. به طرز متضادی، ترسیم فقر تناسب، ورزیدگی بیشتری میخواد. اون بچههایی که در کشورهای غربی، در کنار تفریحات روزانه، به مسئله فلسطین هم میپردازند، و بابتش چهل و دو دقیقه بازداشت میشن، همون آماتورهای کلاس طراحی هستند. چیزی که از این مناقشه، و جنگهای داخلش ترسیم کردهاند، یک طرح پرفکته: مردمانی مظلوم که زمینهایشان توسط مذهبیهای متعصب بلعیده شده! اینکه چپ به تورات حسادت میکرد، و میخواست داستانهایی بسازه که قرنها باقی بمونند، بیتأثیر نبود، اما همهی آماتور بودن رو نباید گردن چپ انداخت. این طبیعت دور بودن از واقعهست. ما ایرانیها، اون طراح حرفهای هستیم که از قصههای پرفکت عبور کردهایم و میتونیم صورتهای زشت و ترسناک رو با مداد و زغال بکشیم. ما میدونیم «مقاومت» اون چیزی که از اسمش معلومه، نیست. ما میدونیم النگوهایی که بعد نماز جمعه داخل جعبههای شیشهای انداخته میشد، تا بقیه ببینند که مردم دارند جواهرات شخصیشون رو هم میدن، تا به فلسطین اهدا بشه، کجا میرفت. ما میدونیم قسمت «مظلوم» عبارت «مردم مظلوم» چه منظوری داره، چون ما مظلومانی که به صورتمون تیر میزدند و سپس به جای ما از اونها دلجویی میشد رو، دیدهایم. ما نباید به آماتور بگیم «این چیه کشیدی؟». اون باید همونو بکشه. چون آماتوره. ما باید طرح خودمون رو بکشیم، تا کنار طرح آماتورها قرار بگیره. تا زشتی واقعیت به قصهها غلبه کنه.