تو به گرد نیکا هم نمیرسی، بدون اینکه آدم برگزیدهای باشه. خیل | Anarchonomy
تو به گرد نیکا هم نمیرسی، بدون اینکه آدم برگزیدهای باشه. خیلی زود یه روزی میاد که با هر عطسه شورتت خیس میشه، و یا برای هربار ادرار کردن باید همون زوری رو بزنی که وقتی یبوست داشتی لازم بود. و این جزء روتینهاست. حالتهای خیلی بدتری هست. همون ترسی که از فیزیک شر داری، یه روز طبیعت بت تحمیل میکنه. با این فرق که هیچی بودنت هم بت یادآوری میکنه. وقتی تنگی نفس داری، نمیتونی دلیلی براش بیاری. میتونی بگی ژن بدی بت رسیده بود که بیماری قلبی داری، میتونی بگی هوا آلوده بود، میتونی بگی غذاها بد بودن. اما هیچکدوم اینها قانعت نمیکنه، که چرا مجبوری این رنج رو تحمل کنی. و بیدلیل بودن از درون میخوردت. نیکا آدم خاصی نبود، ولی دلیل داشت. و برای همین به گردش نمیرسی.