Get Mystery Box with random crypto!

پادشاهی را سه زن بود پارسی و تازی و قبطی... شبی در نزد پارسی | ancientworld | جهان باستان

پادشاهی را سه زن بود پارسی و تازی و قبطی...

شبی در نزد پارسی خفته بود. از وی پرسید که چه هنگام است؟ زن پارسی گفت: هنگام سحر، گفت: از کجا گویی؟ گفت از بهر آن که بوی گل ریحان برخاسته و مرغان به ترنم درآمدند.

شبی دیگر نزد زن تازی بود. از وی همین سوال کرد. زن جواب گفت که هنگام سحر است، از بهر آن که مهره های گردنبندم سینه ام را سرد می سازد.

شبی دیگر در نزد قبطی بود. از وی پرسید. قبطی در جواب گفت:که هنگام سحر است، از بهر آنکه مرا ریدن گرفته است!

*از حکایات طنز عبید زاکانی :)
عبید در این حکایت بخوبی بیان میکنه که برداشت هر کس از رویدادهای اطرافش به اندازه وسعت درک و شعور اونه...

@ancient