2022-09-28 22:02:35
فرصت يا تهديد؟
اعتماد ۶ مهر ۱۴۰۱
عباس عبدی
پرسشي كه بايد روي ميز هر حكومتی گذاشت، اين است كه آيا هيچ احتمالي ميدهيد كه سياستهاي جاري يا حداقل بخشي از آنها منجر به نتایج رسمی تعیین شده یا مورد ادعا نميشود؟ به عبارت ديگر آيا ميپذيريد كه احتمال خطاي اساسي و راهبردي در سياستهاي جاري يا بخشي از آن وجود دارد يا خير؟
اگر نه، كه ديگر بحثي نميماند. هر چند در این صورت نیز ميتوان پرسش دیگری را پرسيد. این که پس، اين همه ضعفها و كاستيها در كنار نقدها و اعتراضات مردم از چه روست؟ آيا همه آنها ناشي از توطئه بيگانگان است؟
حتي اگر چنين باشد، چرا بيگانگان ميتوانند تا اين حد صاحب اثرگذاری در امور داخلی شوند؟ ولي اگر پاسخ مثبت است، در اين صورت معيار مناسب و كارآمد براي شناخت يك سياست غلط و سپس اصلاح آن چيست؟
هر سياستي از دو جهت ميتواند نقد شود، اول از حيث اهداف، دوم از حيث ابزار و شيوههای اجرایی. براي مثال سياست خودكفايي در محصولات استراتژيك کشاورزی از نظر عدهاي نادرست است و آن را غير موثر و پرهزينه ميدانند. اين نقد به هدف است.
همچنين ممكن است با يك هدف معين مخالفتي نباشد، ولي با شيوه اجراي آن مخالفت شود. نمونه آن بحث حجاب است كه به احتمال زياد بخش زیادي از جامعه با اين هدفگذاری موافق هستند ولي سیاست کنونی در جرم انگاری موضوع حجاب و گشت ارشاد را درست نميدانند و اين سیاست را نه در جهت رسيدن به اين هدف، بلكه در جهت معكوس آن ارزيابي میكنند.
از اين رو اتفاقاتي مثل آنچه كه در روزهای پس از فوت خانم مهسا اميني رخ داد، نقطه عطفي بود در زدن تلنگر به اين ذهنيت نادرست و زیر سوال بردن این گزاره كه گشت ارشاد مانع از بيحجابي شده و وجود آن به گسترش و پذیرش حجاب عمومي كمك ميكند.
اگر از اين زاويه به مساله نگاه كنيم اين اتفاقات فرصتي مهم براي ساختار سياسي است تا با تغيير اين سياست، كارايي خود را بيشتر و اميد مردم را افزايش دهند. در واقع اين فرصتي است كه نشان داده شود، حكومت متصلب و غيرمنعطف نيست، و هر جا كه ديد ايراد و اشكالي وجود دارد اقدام به اصلاح آن ميكند و اين نقطه قوت آن است و اجازه نميدهد كه فرصتها از دست بروند.
اين رويكرد نشان ميدهد كه در برابر نقد فروتن است. در نقطه مقابل تاكید بر اين كه، مرغ يك پا دارد و سياست ما نيز ثابت است، حتي اگر همه مردم يا اكثريت مخالف باشند، به معناي بياعتباري مجموعه سياستهای رسمی نيز هست.
متاسفانه برخوردي كه تاكنون با اين اعتراضات شده آن را تهديد تلقي كرده و با پرداختن به مسايل حاشيهاي كه احتمالا ساخته برخي از تندروها است مثل آتش زدن پرچم، كه بر فرض هم يك نفر نادان چنين كرده چه ربطي به مردم معترض دارد؟ با این اتهامات خواستهاند اين اعتراضات را به تهديد تبديل كنند و اين نافي درايت و هوشمندي سياسي است.
سياستورزي هوشمندانه ميكوشد كه مردم را همراه و همراي خود كرده و اعتراض انان را به ويژه اگر از جوانان باشند، محترم شمرده و با توصيف آن به عنوان فرصت از يك سو سياست نادرست را اصلاح كند و از سوي ديگر متعرضين را جذب و ظرفیت اعتراضات را تخلیه كند.
اعتراضات روزهای گذشته، عليرغم آن كه تلفات تاثرآوري داشت، و هر خوني كه از هر طرف به زمين ريخته ميشود، درخت كينه و نفرت را آبياري ميكند و ميوه اين درخت تلخ و مسمومكننده است ولي نسبت به رويدادهاي ۹۶ و ۹۸ چندين گام به پيش بود و شايسته بود كه در مواجهه با آن خويشتنداري پیشه شود و ميان آنها با گذشته تفاوت قايل شود و از همه مهمتر اين كه باید به انان كه درخواست مجوز براي تجمع اعتراضي داشتند، اجازه داده ميشد تا شاهد اين وقايع نباشيم.
وقايعي كه ظاهرا سياستورزان تندرو و البته سادهلوح متوجه تبعات آن نيستند. فقط دو بازتاب اعتراضات اخیر را ذكر ميكنيم تا درس عبرتي باشد بر اين كه فرصتها را نبايد به تهديد تبديل كرد.
اول، بازتاب بسيار گسترده و همدلانه با اين مساله در داخل و به ويژه در سطوح جهاني بود كه عوارض سياسي و اقتصادي فراواني براي كشور دارد.
دوم، کیفیت حضور خياباني براي محكوم كردن اعتراضات. اين دو مورد در نوع خود براي اولين بار بود كه در اين اندازه رخ ميداد و بايد عبرتي باشد كه در رويكردشان به فرصتها و تهديدات تجديدنظر كنند.
اندیشه آزادی
Join @andisheazady
982 views19:02