2023-04-09 23:00:41
در چين باستان، شاهزاده جواني تصميم گرفت با تکه ای عاج گران قيمت چوب غذاخوری بسازدپادشاه که مردی عاقل و فرزانه بود، به پسرش گفت:
«بهتر است اين کار را نکنی، چون اين چوب های تجملی موجب زيان توست!»
شاهزاده جوان دستپاچه شد. نميدانست حرف پدرش جدی است يا دارد او را مسخره ميکند.
اما پدر در ادامه سخنانش گفت:
وقتی چوب غذاخوری از عاج گران قيمت داشته باشی، گمان ميکنی که آنها به ظرف های گلی ميز غذايمان نمی آيند. پس به فنجان ها و کاسه هايی از سنگ يشم نيازمند ميشوی.
در آن صورت، خوب نيست غذاهايی ساده را در کاسه هايی يشمی با چوب غذاخوری ساخته شده از عاج بخوری.
آن وقت به سراغ غذاهايی گران قيمت و اشرافی ميروی.
کسی که به غذاهای اشرافی و گران قيمت عادت می کند، حاضر نميشود لباس هایی ساده بپوشد و در خانه ای بی زر و زيور زندگی کند.
پس لباس هايی ابريشمی ميپوشی و ميخواهی قصری باشکوه داشته باشی.
به اين ترتيب به تمامی دارايی سلطنتی نياز پيدا می کنی و خواسته هايت بی پايان ميشود.
در اين حال، زندگی تجملی و هزينه هايت بی حد و اندازه ميشود و ديگر از اين گرفتاری خلاصی نداری.
«نتيجه اين امر فقر و بدبختی و گسترش ويرانی و غم و اندوه در قلمرو سلطنت ما
و سرانجام تباهی سرزمين خواهد بود...
چوب غذاخوری گران قيمت تو تَرَک باريکی بر در و ديوار خانه ای است، که سرانجام ويرانی ساختمان را درپی دارد.»
شاهزاده جوان با شنيدن اين سخنان خواسته اش را فراموش کرد.
سال ها بعد که او به پادشاهی رسيد، درميان همه به خردمندی و فرزانگی شهرت يافت.
@andisheh_naab12
727 views20:00
ا
