امروز سالگرد معرفی، پذیرش و بیعت با کسی است که قرار بود بعد ا | دفتر تحکیم وحدت | تبریز
امروز سالگرد معرفی، پذیرش و بیعت با کسی است که قرار بود بعد از نبی مکرم اسلام هدایت و رهبری جامعه را برعهده داشته باشد. امامی که یکی از برجسته ترین مولفهی او در ساحت حکمرانی عدالت ورزی و تلاشش برای تحقق قسط و عدل بود . اما این تنها خصوصیت او در شیوهی زمامداریاش نبود و اکنون میخواهیم یکی دیگر از ویژگیهای ایشان و نسبت این رهبر تاریخی را با مفهوم آزادی و آزادیخواهی بررسی کنیم که بهترین شیوه برای حصول به این امر تکیه بر اندیشه و سخنان خود او و سیرهی عملیاش است. پس از آن نیز درباره نسبت حکمرانی ایشان و وضعیت سیاسی/اجتماعی خودمان سوالات و تأملاتی را مطرح خواهم نمود.
حکومت بر اساس آزادی، خواست و پذیرش مردم از ابتدای برپایی حکومت امام علی(ع) حضور مولفهی آزادی و اختیار و اشتیاق مردم به رهبری او را میتوان مشاهده کرد. بطوری که ایشان در خطبه ۲۲۹ نهجالبلاغه در توصیف آن میفرماید : "دست مرا براى بيعت مىگشوديد و من مىبستم، شما آن را به سوى خود مىكشيديد و من آن را مىگرفتم. سپس چونان شتران تشنه كه به طرف آبشخور هجوم مىآورند بر من هجوم آورديد، تا آن كه بند كفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پايمال گرديدند. آنچنان مردم در بيعت با من خشنود بودند كه خردسالان شادمان، و پيران براى بيعت كردن، لرزان به راه افتادند، و بيماران بر دوش خويشان سوار، و دختران جوان بىنقاب به صحنه آمدند."
امروزه روز نیز بر ما لازم است که از میزان رضایت و خشنودی مردم و اقشار مختلف جامعه درباره منطق و شیوه حکمرانی فعلی اطلاع کسب کنیم و نسبت خود را با سیرهی امیرالمومنین(ع) تنظیم نماییم.
'آزادی، حق بنیادین انسان' در نامه ۳۱ نهج البلاغه نیز میخوانیم که "وَ لا تَکنْ عَبْدَ غَیرِک وَ قَدْ جَعَلَک اللهُ حُرّاً: هرگز بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده. " این گزاره احتمالا عمیقترین اشاره به آزادی انسانی باشد که هرگونه سلطه و پذیرش انقیاد دیگری را نفی کرده و توصیه به حفظ آزادی فردی به عنوان یکی از اصول بنیادین وجودی انسان میباشد که آدمی را به عنوان موجودی مستقل و دارای حق انتخاب و حاکم بر سرنوشت خویش قلمداد میکند. همان اصلی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصل پنجاه و ششم اینگونه یاد شده است: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچکس نمیتواند اینحق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند.
حال ما نیز اگر وجدان های بیدار و آزادهای داشته باشیم باید از خود بپرسیم که ملت ایران تا چه اندازه بر حق آزادی خود مسلط و به چه میزان بر سرنوشت خود حاکم و در تصمیم گیریهای کلان کشور موثر است؟
'آزادی انتقاد از حاکمان' امام در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه شئون دیگری از آزادی یعنی حق انتقاد و پرسشگری و امر به معروف و نهی از منکر حاکمان را برما روشن می کند و میفرماید "با من آن گونه که با زمامداران گردنکش سخن گفته میشود، حرف نزنید، و آن گونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخود و جبار حفظ میکنند، محدود نسازید، و با چاپلوسی و تملق با من در نیامیزید... از این که سخن حقی را بگویید یا مشورت به عدل نمایید، خودداری نکنید، زیرا من خود را برتر از آن نمیدانم که خطا کنم و از اشتباه در کارم ایمن نیستم، مگر آن که خداوند مرا در کارِ نفس کفایت کند که بیش از من مالک آن است." همان حقی که مشابه آن را در صحبتهای امام خمینی(ره) نیز مییابیم که اینگونه بیان شده است: هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد - خود به خود - از مقام زمامداری معزول است و ضوابط دیگری وجود دارد که این مشکل را حل میکند. اکنون نیز میتوانیم به این بیاندیشیم که امروز تا چه اندازه میتوان نسبت به اشخاص و دستگاههای مختلف حاکمیتی و دولتی بدون احساس خطر و در سایهی امنیت و آرامش انتقاد و اعتراض کرد و از آنان درباره اقدامات و مسئولیت اعمالشان پرسش نمود؟
با بازاندیشی و مداقه درباره این موارد میتوانیم آرمانهای اسلامی و انسانی خود را از نو بازیافته و با تکیه بر مبانی اصیل اسلامی گامهای مهمی در راستای نزدیکی به شیوهی حکومت علوی برداریم. @anjoman_eslami_tbz