Get Mystery Box with random crypto!

بسم الله الرحمن الرحيم مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُ | سربازان یمانی

بسم الله الرحمن الرحيم

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾

از ميان مؤمنان مردانى‏ هستند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تغییر ندادند


یکی از برادران أنصاری که سن بالایی هم ندارد و چند بار بخاطر یاری #حسین_زمان_احمدالحسن دستگیر و روانه زندانهای #حکومت_فقیه می‌شد تعریف میکرد که : هرزمان مرا روانه حبس میکردند و مردم درون زندان را میدیدم از شرم و حیا سرم را پایین می گرفتم و اشک درون چشمانم جمع میشد چونکه با خود میگفتم خدایا این همه آدم بخاطر مسائل دنیوی مثل دزدی دعوا مهریه، دادن چک بی محل وغیره.. درون زندان هستند آن هم درون دنیایی که خودش زندان است ولی از بین تمام این چند هزار زندانی مرا به #زندان_عشق روانه کردی به خدای خود میگفتم خدایا در من چه دیدی که مرا لایق این حبس دانستی. باخود میگفتم که 25 سال عمر خود را در زندان علایق دنیوی خود بودم پس مرا چه به این سعادت که در #زندان_عشق حجت خدا باشم، وارد هر زندانی که میشدم پس از ورودم برخاک مینشستم و سجده شکر بجا میاوردم
زندانبان میخندید و با تمسخر میگفت : چه میکنی دیوانه.
او نمیدانست که من با خدای خود عشق بازی میکردم
او نمیدانست که لحظه لحظه این حبس برایم طواف کعبه است
او نمیدانست که از تمام عمری که خداوند به من خواهد داد شریفترینش همین روزهای #زندان_عشق است
او نمیدانست که در این روزها نفس هایم عبادت است و قدم هایم تسبیح و سکوتم سجده
او می دانست دیوانه ام ولی نمیدانست دیوانه که هستم..

آن کس که تو را شناخت مفتون تو شد

دیوانه و سرگشته و مجنون توشد


آرای این صحبتها را آن برادر أنصاری هر زمان که از #زندان_عشق آزاد میشد و برای دیدنش میرفتیم برایمان میگفت جوری که همه ما مشتاق می شدیم و آرزو داشتیم برای یک بار هم که شده به #زندان_عشق برویم

حالا بشنوید یک خبر زیبا

دوروز قبل 17 شهریور 97 در استان خوزستان شهرستان #ایذه 6 نفر از عاشقان #حسین_زمان را برای عشق بازی به #زندان_عشق بردند

مسلم اسدزادی

سجاد اسدزادی

عبدالله کاووسی

حبیب محمدی

پیمان انداوه

علی احمدی

راستی نمیدانم لحظه ورود به زندان اگر سجده کنند زندانبان میداند این سجده برای چه است یا گمان میکند که دیوانه اند

حدیث قدسی:

مَنْ طَلَبَنِی‌ وَجَدَنِی‌، وَمَنْ وَجَدَنِی‌ عَرَفَنِی‌، وَمَنْ عَرَفَنِی‌ أحَبَّنِی‌، وَمَنْ أَحَبَّنِی‌ عَشَقَنِی‌، وَمَنْ عَشِقَنِی‌ عَشِقْتُهُ، وَمَنْ عَشِقْتُهُ قَتَلْتُهُ، وَمَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَیَّ دِیَتُهُ، وَمَنْ عَلَیَّ دِیَتُهُ فَأَنَا دِیَتُهُ.

آنکس که مرا طلب مى کند مرا مى‌ یابد و آن‌ کس که مرا یافت مى شناسد و آن‌کس که مرا شناخت دوستم مى دارد و آن‌کس که دوستم بدارد به من عشق مى ورزد و آنکس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق مى ورزم و آنکس که به او عشق ورزیدم اورا می کُشم و آن‌کس که من او را بکُشم خونبهایش برمن واجب است و آن‌کس که خونبهایش بر من واجب است پس من خونبهایش هستم.

آن کس که تو را شناخت ، جان را چه کند؟

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی ، هر دو جهانش بخشی

دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند ؟