Get Mystery Box with random crypto!

سی و نهمیش: خرده داستان های من و عنم عرق کرده بودم و تند تند ن | آنتی حمید

سی و نهمیش: خرده داستان های من و عنم
عرق کرده بودم و تند تند نفس نفس میزدم که یکیشون شروع کرد به در زدن و بقیه هم بلافاصله همراهیش کردند.به عرض ثانیه ای فضای داخل توالت تبدیل شد به یک گوز پارتی تمام عیار ، از هر گوشه ای صدای ساز و دهل به گوش میرسید.یه ور بهروز صدا تولید میکرد و یه ور حسین .وضعیتی شده بود.فک کردم به خاطر اینکه لوبیا خوردن اینجور به دالام دیمبول افتادن ولی خب گوزاشون غیر طبیعی بود.یجوری بود که مونده بودم از ترس سکته بزنم یا قاطی جمع بشم و واسشون یه قیطونی بیام.عنو زدم به دیوار و پرسیدم میشه به من بگین اینجا چه خبره؟هیچ کس بهم نرید.دوباره پرسیدم میشه به من عن بگین اینجا چه خبره یهو همه گوزارو غلاف کردن.برگشتن سمت من یکیشون گفت چیزی گفتی عن آقا؟آب آفتابه رو با همه فشاری که نیروی جاذبه روش میاورد قورت دادمو گفتم نه من حرفی نزدم صدای عنم بود که چسبید به دیوار.دوباره بساط شروع شد و این دفعه دیگه واقعا حس آلکسیسو داشتم وقتی جانی مینداختش تو اتاقو و سوسیس بندری براش درست میکرد.تصور زجر کش شدن نخود به عنم سیخ می کشید.نتونستم جلوی خودمو بگیرم دادم چند نفر دیگه جلومو بگیرن.بلند داد زدم میشه به عنم بگین اینجا چه خبره؟یه دراز کلفت گردن سیبیل با یه شورت مامان دوز اومد پشتم و یه لپشو بوس کرد.غلظت ترشحاتش به حدی بالا بود که هر آن احساس میکردم که با همین بوسه یه لپش میسوزه و میشم جعفرعلی کون پنبه ای.یارو یه دوری دورم زد و گفت ببین خوشگل بلا شما یه تری زدی ترستون.این عنارو میبینی این گوشه، اینا همه عنای یک کلاه بردار ناکسه به اسمه؟اگه گفتی؟آفرین به اسم مژگان.این عنیم که میبینی چسبیده به آینه به خاطر یک نالوطی که اگه گفتی اسمش چیه؟آفرین مژگان.این عنم نخود و لوبیا و عدسو همه رو گذاشت کنار و رفت تو چاه.اگه گفتی؟آفرین مژگان.این یکیو اینوریو ببین که یکی لگدش کرده و مثل اسهال پخشش کرده روزمین،این یه زمانی یبوستی بوده واسه خودش......
@antihamid