دیشب یک پیرمردی دست یک پیرزنی رو گرفت آورد اورژانس، گفت خانم ق | 🎥 Aparat | آپارات
دیشب یک پیرمردی دست یک پیرزنی رو گرفت آورد اورژانس، گفت خانم قلبش درد میکنه فکر کنم، البته همیشه ناز و ادا زیاد داره. نوار قلب گرفتیم، سکته کرده بود. پیرمرد توی کل پروسه بالای سرش وایساده بود و باهامون شوخی میکرد و از اون طرف قربونصدقهی زنش میرفت. نیم ساعت بعد پیرزن کد خورد.
یک ساعت و نیم احیا کردیم، برنگشت. رفتم سیگار بکشم، پیرمرد اومد جلوی در با گریه گفت پسرم من نمیتونم به دخترهام زنگ بزنم بگم مادرشون مُرده تو میتونی ولی. تو دلشو داری. گفتم پدر جان من غلط بکنم.