چند روز پیش به منطقهای در زادگاهم پناه برده بودم، جایی نز | خلاقیت، بدون مرز
چند روز پیش به منطقهای در زادگاهم پناه برده بودم، جایی نزدیک «پارک ملی خارتوران شاهرود» زیستگاه یوزپلنگ آسیایی، تا ساعاتی را در دل طبیعت و در سکوت کامل طی کنم. از کوه کوچکی بالا رفتم تا منطقه را بهتر ببینم.
بهار دامن گلدارش را تا انتها گسترانده بود، خاک نرم و نمدار، عطر تند علفهای وحشی، سایه ابرها روی سطح موجدار زمین، گلهای شکفتۀ رنگ به رنگ، همه چیز آدم را مدهوش و سر درگریبان و دعوت به سکوت میکرد. آن جمله معروف عارف نامدار همولایتیام، جناب «بایزید بسطامی» را با خود زمزمه میکردم: «به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛ چنانکه پای به برف فرو شود، به عشق فرو شدم...»
خلاصه همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت و من را به حال دیگری فرو برده بود که این پیامک برایم آمد: «حجاب مصونیت است، محدودیت نیست. مسافر گرامی؛ ورود شما را به فرودگاه شاهرود گرامی میداریم. از اینکه قانون را رعایت نموده و به هنجارهای جامعه در خصوص حجاب و عفاف و پوشش متعارف پایبند میباشید سپاسگزاریم. برای احترام به خود و دیگران تقاضا داریم قانون و مقررات را پاس دارید.»