من به تاریکیِ شب که پر از بی خوابی ست به هیاهوی پر ابهامِ امید | ارغوان
من به تاریکیِ شب که پر از بی خوابی ست به هیاهوی پر ابهامِ امیدی واهی نبضِ سرمای زمستانِ سکوت و به ولگردیِ تنهایی بی پایانم در غیاب تو و خورشید و بهار من نمی اندیشم ، من به یکرنگی شب به هم آغوشی مهتاب و سحر من به زیبایی صبح اولین بوسه ی پروانه به گل رقص و طنازی نیلوفر مردابِ زلال صوت آواز دو تا قمری شاد من به دیوانگی قاصدکی در دل دشت و به پرواز خیالم تا تو... من به لبخند تو می اندیشم و جهانی که پس از خنده ی تو مثل این شعر خیال انگیز است...