آن تهاجمی که هرگز در کار نبود: چرا «مورخان برجسته» همچنان سرسپ | آسمانه
آن تهاجمی که هرگز در کار نبود: چرا «مورخان برجسته» همچنان سرسپردهٔ نظریهٔ باطلشدهٔ آریایی هستند نوشتهٔ ماکان لال[۱] ترجمهٔ سیدمجید میرنظامی
بهرغم همهٔ شواهدی که علیه نظریهٔ تهاجم/مهاجرت آریایی[۲] وجود دارد، مورخان مارکسیست هندی همچنان از آن دفاع میکنند.
گفتنش مشکل است که همهٔ آریاییهای اولیه متعلق به یک نژاد بودند، اما فرهنگ آنها کموبیش از یک نوع بود. در اصل به نظر میرسد آریاییها جایی در استپهایی که از جنوب روسیه تا آسیای مرکزی کشیده شده است، زندگی میکردهاند. آریاییها در راه خود به هند، اول در آسیای مرکزی و ایران ظاهر شدند. کمی پیش از ۱۵۰۰ پ.م. آریاییها در هند ظاهر شدند.
—آر.اس. شارما[۳]
تا سال ۱۵۰۰پ.م.، در آغاز ورود آریاییها به هند، فرهنگ هاراپایی[۴] از بین رفته بود. ما نمیدانیم آنها از کجا آمدند؛ شاید از شمال شرق ایران یا منطقهٔ نزدیک دریای خزر یا آسیای مرکزی آمده باشند.
—رومیلا تاپار[۵]
دو نقلقول از دو «مورخ برجستهٔ» هند، رویکرد آنها را به نظریهٔ تهاجم آریایی خلاصه میکند. فقط به این عبارتها دقت کنید: «گفتنش مشکل است»، «به نظر میرسد»، «جایی در استپها»، «نمیدانیم از کجا آمدند»، «شاید از شمال شرق ایران یا منطقهٔ نزدیک دریای خزر یا آسیای مرکزی آمده باشند». با وجود این همه احتمال، آنها مطمئن هستند که آریاییها از خارج آمدهاند. کی و از کجا؟ ایدهای ندارند! بهرغم همهٔ شواهد عکس این ادعا، چرا نظریهٔ تهاجم/مهاجرت آریایی (AIT) همچنان راه نجات مورخان مارکسیست هندی است؟ اجازه دهید اکنون به این نظریه از چشماندازهای تاریخی نگاه کنیم.
شواهد زبانشناختی فیلیپو ساستی[۶]، تاجر فلورانسی، که از سال ۱۵۸۳ تا ۱۵۸۸ م. در گوا[۷] زندگی میکرد، از شباهتهای میان سانسکریت و زبانهای اروپایی، بهویژه لاتین و یونانی شگفتزده شد. بعدها، رابطهٔ بین زبانهای سانسکریت و اروپایی را ویلیام جونز[۸] و بسیاری از دانشوران دیگری که در خدمت کمپانی هند شرقی بودند، تدقیق کردند. تلاشهایی که برای درک این شباهتهای زبانی بین زبان سانسکریت از یک سو و یونانی، لاتین و برخی دیگر از زبانهای اروپایی مدرن از سوی دیگر انجام شد، باعث پدید آمدن رشتهٔ جدیدی به نام «زبانشناسی تطبیقی»[۹] شد. تولد آن به طرز مشکوکی جنبههای انگیزشی داشت و این رشتهٔ «زبانشناسی تطبیقی» (اگر اصلاً یک رشته باشد) در ۲۰۰ سال گذشته، چنان پشتک و معلقهایی به نمایش گذاشته است که در خود ورزش ژیمناستیک هم نظیر ندارد.
از آنجایی که قدیمیترین کتابهای آریاییها (یعنی وِداها) و نیز همهٔ انسانها به زبان سانسکریت نوشته شده است، آن را زبان آریاییها قلمداد کردند. در آغاز، همهٔ زبانهای اروپایی، همراه با سانسکریت، تحت نام «زبانهای آریایی» یککاسه شدند و سانسکریت نهتنها قدیمیترین زبانها، بلکه در مقام مادر تمامی زبانهای اروپایی نیز شناخته شد. لرد مونبودو[۱۰] متقاعد شده بود که «یونانی از سانسکریت ریشه گرفته است». فردریک اِشلگل[۱۱]، زبانشناس بسیار معتبر آلمانی نوشت: «زبان هندی قدیمیتر و دیگر [زبانهای اروپایی] جوانتر و مشتق از آن هستند.» بنابراین، سانسکریت را مادر «همهٔ زبانهای کمتر باستانی هند-و-اروپایی، و همچنین زبانها و گویشهای اروپایی مدرن» تشخیص دادند.اما این نظرها چندان دوام نیاورد. غرور محلی، عقدههای نژادی و ملاحظات انجیلی همهٔ چیزهایی را که زمانی جزئی از «هند-شیدایی» بودند بهگونهای تحت شعاع قرار دادند که بدل به بخشی از «هند-هراسی» شدند. درهرحال، ویلیام جونز نمیتوانست دیدگاه قبلی را بپذیرد که سانسکریت «مادر» همهٔ زبانهای آریایی است. او طرفدار این بود که سانسکریت صرفاً یک «خواهر» است، یعنی همتباری از یک زبان قدیمیتر اولیه. بهپیروی از سرمشقی که جونز مهیا کرد، اف. باپ[۱۲] نوشت: «من معتقد نیستم که یونانی، لاتین و سایر زبانهای اروپایی را باید از سانسکریت مشتق دانست. من بیشتر تمایل دارم که آنها را با هم بهمثابه دگرسانیهای متعاقبِ یک زبان اصلی در نظر بگیرم که با این حال، سانسکریت کاملتر از گویشهای خویشاوندش محفوظ مانده است.» [ادامۀ متن در پیام بعدی]