Get Mystery Box with random crypto!

من از تبار برگ‌های خزان بودم و تو شاهزاده‌ی شهر آفتاب بودی ، م | these r f*ck!ng all bullshit .

من از تبار برگ‌های خزان بودم و تو شاهزاده‌ی شهر آفتاب بودی ، من گنجینه‌ی خاطرات غبار گرفته و سوزناک بودم و تو به تمیزی و زلالی یک چشمه‌ی روان در عصری بهاری.
من آتش بودم و تو آب ، من سرکش بودم و پر از حس کینه و انتقام و تو پر بودی از آرامشی بی‌انتها ، من به هر چیزی که دست زدم آن را با آتش خشمم سوزاندم و تو با نگاهت شکوفه‌های گیلاس را بخشیدی به وجودشان ، ما همینقدر در دنیای هم غریب و آشنا بودیم.