#تیکه_کتاب در زندگیم بارها طعم خوشبختی های مشابهی را چشیده بو | تیکه کتاب
#تیکه_کتاب
در زندگیم بارها طعم خوشبختی های مشابهی را چشیده بودم. جامی آب سرد پس از سفری خسته کننده، سایه ای دلچسب و ساده، قلب انسانی که ناشناخته در گوشه ى پرتی از دنیا زندگی می کرد و گرم و با محبت منتظر بیگانه ای بود.
زمانی که بیگانه از راه می رسد چگونه این قلب برمی جهد و شادی می کند، زیرا انسانی را یافته است!