Get Mystery Box with random crypto!

امشب قرار هست در مورد واژه‌هایی صحبت کنیم که در محاوره برای اش | آموزش زبان انگلیسی

امشب قرار هست در مورد واژه‌هایی صحبت کنیم که در محاوره برای اشاره به آدمی و یا موقعیتی که حال خوش‌تون رو از بین می‌بره، استفاده میشن. معمولا به چنین آدمایی، "آدم ‌های ضد حال" گفته میشه.

اصطلاح اول: Buzzkill
از واژه Buzz میشه برای اشاره به اون حال خوش استفاده کرد. برای مثال اگر انجام دادن کاری، حالتون رو خیلی خوب می‌کنه و بهتون حال میده، میگید:
That gives me a buzz
یعنی خیلی بهم حال میده.

واژه Buzzkill هم اشاره داره به آدمی که با کارهاش، بهتون ضدحال می‌زنه.

Example 1:
A: I think it’s time for me to head home. It’s getting pretty late
B: What are you talking about? It’s only 10 p.m. Stop being a buzzkill. Have another drink
A: OK, fine. But after that I’m definitely going home. OK?
آ: فکر کنم وقتشه که برم خونه. داره خیلی دیر میشه
ب: چی داری میگی؟ ساعت هنوز دهه. انقدر ضدحال نباش! یه نوشیدنی دیگه بخور
آ: باشه اما بعد از اون حتما میرم خونه. حله؟


اصطلاح دوم: Downer
در محاوره از خود واژه Down به عنوان صفت برای اشاره به آدم دپرس استفاده میشه.

Example 1:
Ben is feeling a bit down today since his girlfriend broke up with him.
بن امروز از موقعی که با دوست‌دخترش بهم زده (تا الان)، یکم دپرسه

Example 2:
Are you OK? You seem down today.
حالت خوبه؟ به نظر ناراحت میای امروز

Example 3:
Whenever I'm feeling down, I go out with my friends and then I feel much better
هر بار که دپرس میشم، با دوستام میرم بیرون و بعدش حالم خیلی بهتر میشه

پس واژه Downer هم اشاره داره به کسی که حال‌تون رو خراب می‌کنه یا بهتون ضدحال می‌زنه. این واژه در مورد غیر انسان هم بکار میره، یعنی یه موقعیت ضد حال / حال خراب کن

Example 1:
A: Who should we invite to the dinner party next week? Do you have any ideas?
B: Whatever you do, don’t invite Andrew, OK?
A: Why not Andrew?
B: That dude is such a buzzkill. He’s seriously the most depressing person to be around
A: Yeah, he actually kind of is. OK, no Andrew this time
آ: برای مهمونی شام هفته آینده، کیو دعوت کنیم؟ ایده‌ای نظری داری؟
ب: هر کاری می‌خوای بکن، (ولی) اندرو رو دعوت نکن. باشه؟
آ: چرا اندرو نه؟
ب: یارو خیلی ضدحاله. واقعا دپرس کننده‌ترین آدمیه که میشه باهاش بود (دپرس کننده ترین آدمیه که ممکنه اطراف یک نفر باشه)
آ: آره، راستش یکم هست (یکم ضدحال هست). باشه. این بار اندرو نباشه


اصطلاح سوم: Drag
واژه Drag بیشتر به یه آدم حوصله سر بر و خسته کننده و ضدحال اشاره داره. این واژه می‌تونه در مورد غیر انسان هم بکار بره.

Example 1:
Don’t be such a drag! Come to the party
انقدر ضد حال نباش. تو هم بیا مهمونی

Example 2:
It’s a real drag having to share a bathroom with four other people!
یعنی اند ضد حاله که مجبور باشی حموم رو با چهار نفر دیگه مشترک باشی

Example 3:
The movie was a real downer/drag
فیلم واقعا ضد حالی (مزخرف) بود

چرا ما را به دوستانتون معرفی نمیکنید؟
- @avaltc