2022-07-24 19:03:18
"#طلاومس"
دو قلب سادهٔ عاشق که مال هم بودند
به جرم عشق و جنون، هر دو متهم بودند
تمام وقت به هم دستها گره خورده
شبانهروز همآغوش و همقدم بودند
نهار چامه و صبحانهشان رباعی بود
به شامگاهِ غزل، نشئهٔ قلم بودند
لبالب از لب پرخنده، شور و شیدایی
و خالی از غم ایام و بیشوکم بودند
خلاصه اینکه چو آغازِ آدم و حوّا
در اوج وجد و طرب، ساکن ارم بودند!
دریغ! چرخ فلک روی دیگرش رو کرد
و باد فتنه به صحرای عشقشان هو کرد
از ابر تیرهٔ شک، آسمانشان پُر گشت
زمینشان هم از این بخت، سخت دلخور گشت
گسست رشتهٔ مهر و علاقه پرپر شد
گمان که دامنشان در هجوم شر، تر شد
به چشم همزدنی، چشم روی هم بستند
سر مزار دو دلداده، مست بنشستند!
به عهد خویش نماندند پایبند انگار
خراب شد سرشان سقف و هم در و دیوار
نماند از آنهمه گرمی عشق، آثاری
به جز دو چشم پر از اشک تا ابد جاری
و کاش بر سر پیمان، نَه من که ما بودند
در این معامله، مس نَه، خودِ طلا بودند!
#محمدرضامؤمننژاد
@nimaeeee
┏━━━ ━━━┓
@avayeasill
┗━━━ ━━━┛
810 viewsbadry tabatabaei, 16:03