دلنوشته محمدجواد ظریف در پاسخ به جنجال های اخیر دوستان سلام | آوای قوچان 🆕
دلنوشته محمدجواد ظریف در پاسخ به جنجال های اخیر
دوستان سلام ساعت 11 و نیم شب سه شنبه است و تازه از آخرین ملاقاتم در اربیل بازگشتهام. دو روز است که تلاش داشتم چندخطی بنویسم و لی حجم ملاقاتها مانع شد. دیروز و امروز در ورود به بغداد و خروج از آن بار دیگر در شهادتگاه دوست دیرینهام شهید پرافتخار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان حضور پیدا کردم و یک بار دیگر در کنار نماد زبونی و استیصال جنایتکارانه ترامپ به دلاوران این مرزوبوم که برای همه ما سربلندی آفریدند افتخار کردم. ولی بسیار تاسف خوردم که چگونه یک بحث نظری محرمانه—به منظور استفاده دولتمردان بعدی از تجربیات گرانبهای 8 سال گذشته—پیرامون ضرورت همافزایی دیپلماسی و میدان با آتش بیاری خارج به یک کشمکش داخلی تبدیل میشود و آسیب شناسی صادقانه و مشفقانه برخی روندها توسط دلبستهای که دو دهه است صلابت، انسانیت، صلح طلبی و شجاعت شهید سلیمانی را در جهان فریاد زده است، به مثابه عقده گشایی، فرافکنی و انتقاد شخصی از آن دوست دیرین معرفی میگردد. «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالإِيمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» علیرغم خستگی و کوفتگی 20 ساعت کار پیاپی، زمانی که دیدم دل شیر دختر دردانه حاج قاسم عزیز نیز به درد آمده، تاخیر در تقدیم این سطور به خانواده و علاقمندان به حاج قاسم را دور از مروت دیدم. به روایت زینب عزیز از پدر بزرگوارش در روز پس از شهادت، افتخار رفاقت عمیق و همکاری و همفکری با حاج قاسم بیش از دو دهه ادامه داشته و رابطه قلبی و کاری ما تا هنگام شهادت ایشان نه تنها کمرنگ نشد بلکه همواره تعمیق یافت. نه تنها امروز و در محضر مردم بزرگ ایران، بلکه در بیش از دو دهه گذشته، در داخل و یا خارج، در پشت درهای بسته و یا در علن، افتخار دوستی با حاج قاسم سلیمانی را با صدای بلند گفتهام و سجایایش را حتی در مقابل بدخواهان ایران و سپاه بازگو کردهام. به طرفهای خارجی مکرر گفتهام که اگر صلحی در افغانستان و عراق برقرار شده است و اگر تروریسم داعش شکست خورده است، بیش از هرچیز مرهون درایت و شجاعت سردار سلیمانی و رشادت و ایثار مردم این سرزمینها بوده است. در 40 سال گذشته، به عنوان خدمتگزاری ناقابل در عرصه دیپلماسی کوشیدهام در تحلیل مجتهد و در اجرا مقلد باشم. در مقام کارگزار—چه کارشناس، سفیر یا وزیر—همواره تابع سیاستهای مصوب کشور بوده و از آنها با قدرت دفاع کردهام. اما در بیان نظر کارشناسی، عافیت طلبی، مماشات و خودسانسوری را خیانت دانستهام که از مولایمان علی علیه السلام آموختهام «إنَّ أعظَمَ الخِيانَةِ خِيانَةُ الاُمَّةِ، و أفظَعَ الغِشِّ غِشُّ الأئمَّةِ؛ همانا بزرگترين خيانت، خيانت به امّت است و زشت ترين دغلكارى، دغلكارى نسبت به پيشوايان است.» تقلیل بحث نظری در خصوص ارتباط دو بال قدرت خارجی جمهوری اسلامی ایران، یعنی دیپلماسی و میدان، به مثابه بهانهای برای دوگانه سازی میان نظامیان سرافراز و دیپلماتهای غیور کشور که هر دو برای عزت و سربلندی ایران عزیز کلیدی و حیاتی هستند، نه تنها کوته اندیشانه بلکه در تقابل کامل با نگرش این دانشجوی سالخورده روابط بینالملل است که میدان و دیپلماسی را مقوم و مکمل میداند و نکته اصلی عرایضش—در نواری که نمیداند چگونه از آن سوی آبها سردرآورده—ضرورت تنظیم هوشمندانه رابطه میان این دو بال و تعیین اولویتها توسط ساختارهای قانونی و تحت اشراف عالی مقام معظم رهبری است. حراست از منافع مردم و کشور—که با خون صدها هزار شهید و مقاومت صبورانه مردم دلاور ایران تضمین شده—عهدی است که تا آخرین لحظه به آن پایبندم و در این عهد از مکر مکاران و سرزنش سرزنش کنندگان، بیمی ندارم که ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم.
@Ava_Quchan |ارسال پیام| @Avayequchan2 |فراتر از خبر|