Get Mystery Box with random crypto!

جبهه‌ اصلاحات در آزمون محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگز | آوای قوچان 🆕

جبهه‌ اصلاحات در آزمون

محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران

ردصلاحیت گسترده نامزدهای «جبهه اصلاحات» (به معنای تشکیلاتی آن یعنی نامزدهای «نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان») فلسفه وجودی این جبهه را زیر سوال برده است و فراتر از این نهاد به بدنه اصلاحات توهین کرده است و همان‌طور که بدنه اصلاح‌طلبان در جامعه به سختی می‌توانند این توهین و تحقیر را تحمل کنند، نمایندگان سیاسی آنان در جبهه اصلاحات هم به دشواری می‌توانند بدنه خود را به رفتاری عقلانی و غیراحساسی ترغیب کنند.

با وجود این آنچه التیام‌بخش جبهه اصلاحات از این تحقیر سیاسی است بازی در همین زمین محدود و پیروز بیرون آمدن از آن است. در واقع ما می‌توانیم ثابت کنیم که جواب تحقیر را نه با قهر که با مهر می‌دهیم و با عقل نه با احساس. تا جایی که یک چهره کمترشناخته اصلاح‌طلبان می‌تواند بر شناخته‌شده‌ترین چهره اصولگرایان غلبه کنند.

اما از این احساسات گذشته آنچه انگیزه جبهه اصلاحات از رقابت در انتخابات است مسئله‌ای فراتر از اصلاحات است و آن مخاطراتی است که ایران را تهدید می‌کند: ما نگران ایران هستیم نه اصولگرایان. «رئیسی هراسی» هم نادرست است و هم دیگر اقناع‌کننده نیست اما رقیب اصلاحات در این انتخابات شخص سیدابراهیم رئیسی نیست.

رقیب اصلاحات همان جناحی است که نامزدهای پنهان آن به قصد بر دوش کشیدن مسئولیت و ماموریتی در کنار رئیسی نامزد شده‌اند و از هم‌اکنون درخواست مسئولیت‌های کلیدی در دولت آینده را دارند تا کشور را به سوی رادیکالیسم ببرند.

رقیب اصلاحات همان جریانی است که به فکر تبدیل نهاد ریاست‌جمهوری به نهاد ریاست اجرایی کشور است و سید ابراهیم رئیسی را هم نامزد دوره‌ی گذار می‌داند و بدون شک از او هم عبور می‌کنند.

رقیب اصلاحات همان جریانی است که حتی حمایت سیدابراهیم رئیسی از احیای برجام و تصویب FATF را نقطه ضعف او می‌داند و پژواک صدای حسن عباسی و ادبیات سعید قاسمی در مناظره‌های تلویزیونی است.

رقیب اصلاحات، اصولگرایانی هستند که به نام نقد دولت‌های جمهوری اسلامی برای صیانت از ارزش‌های انقلاب اسلامی در واقع تیشه به ریشه اصل نظام و انقلاب می‌زنند و فکر می‌کنند با نفی دولت، نظام را نجات می‌دهند اما در واقع بر سر شاخه نشسته‌اند و بن می‌برند.

رقیب اصلاحات براندازانی هستند که از هزاران کیلومتر دورتر، از پاریس و لندن و نیویورک و پراگ، ندای مبارزه سیاسی سر می‌دهند و آگاهانه یا ناآگاهانه آب به آسیاب دشمنان ایران می‌ریزند و با کاهش مشارکت در پی مشروعیت‌زدایی از جمهوریت نظام سیاسی ایران هستند تا زمینه را برای سقوط نظم سیاسی فراهم کنند اما غافلند که در این برنامه، پیاده‌نظام نظام‌هایی هستند که به تجزیه ایران می‌اندیشند.

جبهه اصلاحات امروز مرهون انتخابات 1376 و 1392 است و مگر مولد می‌تواند با والدین خود بجنگد؟ اصلاحات فرزند انتخابات است و اگر انتخابات رها شود جریان اصلاحات به یکی از صدها گروه اپوزیسیون بدل خواهد شد که نه حتی در نگاهی خوش‌بینانه خیرخواهی آنها در میانه شورشی‌گری و کلبی‌مسلکی سیاسی به هدر خواهد رفت.

با همین منطق است که جبهه اصلاحات در همین انتخابات با وجود ردصلاحیت گسترده نامزدهای شورای شهر تهران، فهرستی منتشر کرد که قابل رای دادن است. چگونه با همین منطق نباید از نامزدهای واقعا اصلاح‌طلب موجود در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدی داشت؟ می‌دانیم که در تهران تاکنون به زحمت نرخ مشارکت به 20 درصد می‌رسد و در این سطح امکان رای آوردن نامزدهای اصلاح‌طلب شورای شهر اندک است.

جبهه اصلاحات نباید فکر کند تنها کسی اصلاح‌طلب است که عضو جبهه اصلاحات است. چه بسیار اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایانی که بیرون از جبهه اصلاحات نامزد شدند. در گذشته آقای خاتمی به صورت مستقل نامزد شد. آقای موسوی حتی از اینکه اصلاح‌طلب اصولگراست سخن گفت، آقای روحانی مستقل نامزد شد و آقای هاشمی هم هرگز به عنوان اصلاح‌طلب به رسمیت شناخته نشد. اما همه این رجال مصلحان واقعی بودند و به اصلاحات کمک کردند. با این روال واقعا چه کسی در اصلاح‌طلبی عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده تردید دارد؟

چرا افراد محترم و معتبری مانند عباس آخوندی که در انتخابات سال 1376 در ستاد آقای ناطق نوری بود یا محمد شریعتمداری که در همان انتخابات در ستاد آقای ری‌شهری بود را به صرف حضور در جبهه اصلاحات، اصلاح‌طلب می‌دانید (که البته این دو نفر الان واقعا اصلاح‌طلب هستند) اما عبدالناصر همتی را که هرگز از هیچ اصولگرایی حمایت نکرده است، اصلاح‌طلب نمی‌دانید؟

متن کامل سرمقاله امروز روزنامه سازندگی را در سایت کارگزاران بخوانید:
https://b2n.ir/w72747
—---------------------—
با «آزادی و سازندگی» همراه باشید:
@azadivasazandegi