' در نبود تحلیل گران' انتخاب و این انتخابات و کم و کیف آن و خ | " ایمضا "
" در نبود تحلیل گران"
انتخاب و این انتخابات و کم و کیف آن و خوب یا بد بودن منتخب، بحث دیگری ست که بنده وارد آن نمیشوم... آقای عبدالناصر همتی بعنوان رقیب آقای رئیسی با کسب دو میلیون رای "یکی به آخر " شد و توان رقابت با آرائ باطله را هم نداشت...!!!! از خیلی چیزها که بگذریم در حوزه ی سیاست، "پیش بینی" و "تحلیل آینده" بلاشک بزرگترین لازمه ی سیاست و سیاستمدار است و در نبود این علم ذاتی، هیچ جنبش و عمل سیاسی به نتیجه نمیرسد... ۱- اصلاح طلبان بزرگترین بازندگان و یا بهتر است بگویم بزرگترین تحقیر شدگان این انتخابات بودند... بزرگان اصلاحات ویترین خود را در حمایت از "همتی" به حراج گذاشت و تحقیر شد و دلیل این حقارت و ذلالت سیاسی نیز این بود که عموما تحلیلگران زبده و "در سایه ی" اصلاحات زیر بار حمایت از همتی نرفتند و دانه درشت های "فاقد تحلیل"ش رفتند که ببازند... ۲- تعداد اندکی از منسوبین حرکت ملی آزربایجان نیز یکی از صاحبان این حقارت بودند!!!! این تعداد اندک نیز که گویا شغلشان "باختن در انتخابات" است اینبار نیز آمدند تا ببازند: ۱- در درون جنبش سیاسی آزربایجان تحلیل گران ماهری داریم که متاسفانه بعضا بدلیل نجابت خود، در بعضی جاهای حساس سکوت میکنند ولی نمیدانند که شاید بعضا این نجابت میتواند پدرِ پدر بزرگ حرکت را در بیاورد چرا که آنها به سکوت در مواقع حساس عادت کرده اند و این سکوت در میادین بزرگتر میتواند این حرکت را به قربانگاه بکشاند؛ با سکوت "این" نجبا "آن" تعداد اندک، با نام حرکت، از مهرعلی و بعد همتی حمایت کرد تا سهمی در این افتضاح سیاسی داشته باشد و از این بدتر؛ تعدادی از فعالین در ساعتهای آخر اقدام به "حمایت مشروط" کردند که بنده این مورد را نتوانستم تحلیل کنم اگر دوستان چیزی از این فهمیدند به ما هم بگویند... "یاران مهرعلی-دوستان همتی" به خواسته ی ۱۵ سال پیش جنبش (من آذری نیستم ترک هستم) دلخوش کرده بودند که مهرعلیزاده بر زبان رانده بود و گویا نمیدانستند که جنبش از مرحله ی "هویت طلبی و طرح ریزی" گذشته و به مرحله ی " حق طلبی و اجرا " رسیده است... بنده همراه تعدادی از دوستان، آماده شدیم که هزینه های لازم را بپردازیم و در عوض آفتهای پیش روی حرکت را گوشزد کنیم تا حرکت در این حقارت سهیم نباشد و شکر خدا چنین نیز شد... نمیخواهم از منیتها بگویم ولی بد نیست اشاره کنیم که، ما گفتیم: ۱- مهرعلی و همتی بیس رای ندارند و تحت هیچ شرایطی نمیشود برای آنها رای جمع کرد ولذا ما فقط میتوانیم از بستر انتخابات، استفاده ی تبلیغی کنیم آنهم در حوزه های بزرگتر مثل جنگ غرب آزربایجان و فدرالیزم، نه شعار "من آذری نیستم" ۲- گفتیم که، وقتی میدانیم ایشان شانس رای نیستند نباید بخاطر یک جمله ی آبنباتی (من آذری نیستم ترک هستم) آغوشمان را به ایشان بگشاییم، چرا که در آینده رقبا و دشمنان هیچوقت ما را جدی نمیگیرند و میگویند که هر موقع لازم باشد میشود این جنبش را با یک بیت شعر جذب کرد... ۳- گفتیم که این اشخاص شانس رای نیستند و حمایت از آنها، در ۲۹ خرداد و با پایان شمارش آرا، حرکت ما را ضعیف و "تو خالی" نشان خواهد داد و این رسم سیاست نیست... بنده به همراه دوستانمان (که اسناد آن موجود است) حتی ردیف آرائ را پیش بینی کرده و در مورد مهرعلیزاده گفتیم که ایشان ایکاش در تبریز انصراف میدادند چرا که "ایشان رای یکی مانده به آخر" را کسب خواهند کرد و اگر هم بودند رای ایشان فقط از قاضی زاده بیشتر بود... حال سوالم از دوستانیست که در این روزها تا جا داشت بنده را مورد شماتت قرار دادند: اگر همه دست به دست هم میدادیم و مهرعلی-همتی را حمایت میکردیم و مثل اصلاح طلبان با خاک یکسان میشدیم خوب بود؟؟؟
