این چادر چاقچورها را چطور میتوان از بین برد؟ نگاهی به نظرات ر | مدرسه آزادفکری
این چادر چاقچورها را چطور میتوان از بین برد؟ نگاهی به نظرات رضاخان پیرامون حجاب مروری بر نظرات سیاستمداران و فضای رسانهها درباره قانون حجاب (بخش هشتم)
این روزها معمولاً وقتی از ارتباط واقعه کشتار مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ و کشف حجاب میگویید، فوراً جواب میشنوید که واقعه مسجد گوهرشاد هیچ ربطی به حجاب نداشت. چون فرمان کشف حجاب در دی ۱۳۱۴ بوده و کشتار مسجد گوهرشاد در تیر آن سال واقع شده است. اما مطابق گزارش برخی مورخین، این، تحلیل درستی نیست.
حسین مکی در نقل این واقعه با بیان خبر دستور تغییر لباس در مشهد و تبعید برخی علمای شهرهای دیگر، از ناراحتی و جلسات علما و مراجع تقلید روایت میکند و میگوید: «در این جلسات که آیت الله حاج آقا حسین قمی و آیت الله سیدیونس اردبیلی و آقازاده فرزند آیت الله آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه) وجمعی دیگر از علما و مدرسین درجه اول مشهد شرکت داشتند مسئله تغییر لباس مطرح و اظهار عقیده میکنند که دنباله تغيير لباس به برداشتن حجاب منتهی خواهد گردید و باید با شدت از آن جلوگیری نمایند.» (تاریخ بیست ساله ایران، ج۶، ص۲۵۲)
مکی از حضور جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد روایت کرده و گفته: «روز شنبه ۱۱ ربیع الثانی برابر ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد دیگر جای سوزن انداختن نیست. شعارهایی ضد سلطنت و ضد کلاه بین المللی و ضد حجابزدایی داده میشود.» (همان، ص۲۵۵) طبق نقل مکی، مجتهدین و علما را به بهانه دروغین مذاکره از مسجد خارج میکنند و بعد از کشتار بسیاری از افراد، علمایی مانند آقازاده (فرزند آخوند خراسانی) را بازداشت میکنند.
آقازاده ابتدا به حبس طولانی و سپس در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود، اما با وساطت علمای نجف، پس از مدتی او را آزاد میکنند و در خانهای تحت نظر قرار میگیرد. اما این اقدامات رضاشاه سبب شد تا اصل متدین بودن او محل سوال قرار بگیرد. بر همین اساس، رضاخان سعی میکند تا از شکلگیری چنین باوری جلوگیری کند.
او در ۱۱ اسفند ۱۳۱۵ مراسم باشکوهی برای عید غدیر برگزار میکند و میگوید: «خیلیها در اشتباه هستند و تصور میکنند معنی تجدد و اخذ تمدن امروزی دنیا این است که اصول دیانت و شرایع را رعایت ننمایند و یا کسب تجدد و تمدن مغایرتی با دین و مذهب دارد و حال آنکه اگر مقنن بزرگ اسلام در حال حاضر در مقابل این ترقيات عالم وجود داشت، موافق بودن اصول شرایع حقه خود را با وضعیت و تشكيلات تمدن امروز نشان میداد، متأسفانه آن افکار روشن و بزرگ صدر اسلام به مرور زمان وسیله سوء استفاده بعضی اشخاص قرار گرفت و بالنتيجه کشور را به قهقرا کشانید و ما اکنون در برابر نواقص گذشته قرار گرفته باید این خمود و عقب افتادگی را جبران کنیم.» (همان، ص۲۵۷)
در هر صورت در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ پس از آنکه مدتی در شهرهای مختلف مساله کشف حجاب رخ داده بود، رضاخان با فرمان سلطنتی به آن رسمیت داد و همراه همسر و دختران بدون حجابش، وارد مجلسی شد و با ابراز خوشحالی گفت: «بینهایت مسرورم که میبینم خانمها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعيت خود آشنا شده و پی به حقوق و مزایای خود بردهاند. ما نباید از نظر دور بداریم که در سابق نصف جمعیت کشور ما بحساب نمیآمد ونصف قوای عامله مملکت عاطل بوده...» (همان، ص۲۵۹)
محمود جم که در دیماه ۱۳۱۴ نخست وزیر بوده، نقل کرده که رضاشاه به او گفته بود: «این چادر چاقچورها را چطور میتوان از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر من را به خود مشغول داشته؛ از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و چادر را دور انداخته و دوش به دوش مردان کار میکنند، دیگر از هرچه زن چادری بود، بدم آمده است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بینش برد.» (همان، ص۲۶۱)
البته قابل توجه است که برخی مشکل رضاخان را با چادر میدانند نه حجاب شرعی. آیت الله شبیری زنجانی دراینباره میگوید: «وقتی رضاخان دستور کشف حجاب داد، میخواست زنها چادر نپوشند لذا اگر زنی چادر نداشت ولی غیر از وجه و کفینش مستور بود، رضاخان منع نمیکرد و لازم نبود حتماً روسری نداشته باشد و مو باز باشد.» (جرعهای از دریا، ج ٣، ص ۶۶٣)