Get Mystery Box with random crypto!

زندگی و بس برخی از فعالان حوزه کودکی در خلوت خویش کار می‌کن | بــازبــاران...📚⚽️

زندگی و بس


برخی از فعالان حوزه کودکی در خلوت خویش کار می‌کنند. جدای از دیگران برای مخاطبانی محدود، سعی می‌کنند بر محیط کوچک اطراف‌شان اثر بگذارند. آن‌ها مانند جویبارهایی تک‌افتاده‌اند که کارهای‌شان از خلاقیت و انگیزه‌ی شخصی سرچشمه می‌گیرد. اما در این میان هستند کسانی که پیوندها را می‌یابند. آن‌ها افراد را بر سر ارزش‌های مشترک گرد هم می‌آورند و جویبارها را به یکدیگر پیوند می‌دهند تا آن‌جا که رودی عظیم بر بستر جامعه جریان یابد و گروه بسیاری را سیراب کند.

ناصر یوسفی نویسنده و فعال شناخته‌شده‌ی حوزه‌ی کودکی از جمله افرادی است که در دوران فعالیت خود با نهادسازی، اشخاص و مجموعه‌های بسیاری را در سراسر ایران به سوی هدفی مشترک هدایت کرده است و شبکه‌ی وسیعی از دوست‌داران کودک را در سراسر کشور به هم متصل کرده. اما او برای ایجاد این پیوند بهترین هدف را برگزید: ترویج ارزش‌های زندگی در میان کودکان.

معروف است که هرچیزی عنصر متضادش را درون خود پرورش می‌دهد. چنان‌که شب، آبستن روز است و روز نیز در مسیر شب. شاید به دلیل همین حقیقت باشد که از دل دوران جنگ، انسان‌هایی برمی‌خیزند که زندگی را دوست دارند و مرگ را دشمن. ناصر یوسفی عضوی از نسلی بود که در ایرانِ دهه‌ی شصت پرورش پیدا کرد و در حال تحمل سخت‌ترین رنج‌ها، در دل شور زندگی را می‌پرورید. ایشان در زمانی نوشتن برای کودکان را آغاز کرد که سلیقه‌ی مردم در پی داستان‌هایی پر هیجان و آشوب‌زده بود؛ اما او تصمیم گرفت در کیهان بچه‌ها داستان‌هایی با رنگ و بویی دیگر بنویسد. داستان‌های او حدیث زندگی را زمزمه می‌کردند و به کودکان دل‌گرمی آن را می‌دادند که زیر پوسته‌ی پرهیاهوی جهان و در رگ‌هایش رودی از مهربانی و انسانیت جریان دارد که شیره‌ی زندگی را به همه‌ی انسان‌ها می‌رساند.

آقای یوسفی در سال ‌1370 کار بزرگ خود را با بنانهادن مؤسسه‌ی پژوهشی کودکان دنیا آغاز کرد. مؤسسه‌ای که بنا بود به سرعت به مرجعی تاثیرگذار میان بسیاری از فعالان حوزه‌ی آموزش کودکی تبدیل شود. مؤسسه با شعار «هفت سالگی دیر است»، توجه بسیاری از مربیان و مهدهای کودک را به مسئله‌ی برنامه‌ریزی آموزشی برای خردسالان جلب کرد. این تأکید بر شروع آموزش در سنین پایین‌تر حاصل تجربه‌اندوزی‌های یوسفی در آغاز جوانی است؛ یعنی دورانی که او در شورای کتاب کودک حضور داشت و ذهن جویایش را در خاک حاصل‌خیز آن‌جا و با نگرش استادانی هم‌چون توران میرهادی، پرورش می‌داد. او از تجارب این نسل آموخت که بزرگترین دشمن زندگی انسانی، نهادینه شدن حس رقابت‌طلبی در کودکان جامعه است. این نگاه مشوق این بودکه در دانشگاه رشته‌ی روانشناسی را برگزیند و به صورت مشخص بر مسئله‌ی کودکی و آموزش کودکان متمرکز شود. او برخلاف بسیاری از دانشگاهیان، پژوهش‌های نظری خود را درمؤسسه پژوهشی کودکان دنیا به کاربست تا بتواند به نگاهی کاربردی و البته نو در حوزه‌ی تعلیم و تربیت کودکان دست یابد. ایشان با فعالیت‌های خود در مؤسسه نشان دادندکه برای پرورش انسان‌ها هیچ الگوی کلی‌ای وجود ندارد و در امر آموزش نیاز است که به تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی توجه شود. این نگاه انسان‌گرایانه به همراه تأکید بر ارزش‌هایی که ریشه‌ا‌ی مشترک در همه‌ی سنت‌های دینی و اخلاقی بزرگ و کهن بشری دارند، موجب محبوبیت ایده‌ها و برنامه‌های کاربردی مؤسسه نزد خانواده‌ها، مربیان و مجموعه‌های آموزشی شده و در سه دهه‌ی اخیر آنان را با ریسمانی نامرئی به یکدیگر پیوند داده است.

ایشان علاوه بر مدیریت مؤسسه‌ی پژوهشی کودکان دنیا، با نگارش داستان‌هایی همچون «طعم سیب زرد»، «محله‌ی شکر خانم»، و «باز هم سفر» کوشیده است ارزش‌های انسان‌گرایانه را رواج دهد. فعالیت‌های ایشان باعث شده است که علاوه بر تحسین در عرصه‌ی داخلی، سازمان‌های بین‌المللی نیز او را نامزد جوایزی همچون Yidan کنند و سازمان‌های چون یونیسف و یونسکو از مشاوره‌های او بهره ‌بگیرند. علاوه بر این مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا به جایزه‌ی آسترید لیندگرن معرفی و نامزد دریافت جایزه‌ی فرهنگ صلح یونسکو نیز شد.

ناصر یوسفی نماد انسان‌هایی است که سخت می‌کوشند از اندوخته‌های ارزشمند نسل گذشته خانه‌ای بسازند برای نسل آینده. خانه‌ای گرم و روشن که کودکان این سرزمین بتوانند آزادانه در آن تخیل کنند و به کشف دنیا برآیند.

*پی‌نوشت: عنوان این متن برگرفته از کتابی به همین نام، از کریم فیضی است.



https://www.instagram.com/tv/CafP6WUIyRF/?utm_source=ig_web_copy_link