شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد: در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذ | بابای پولدار 💎
شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد: در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.! قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم میگذشتند... ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناك بود به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! در عالم معنا گفتند:شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی! گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد! ........ اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند.