Get Mystery Box with random crypto!

دو سال گذشت دو سالی که شروع شد با عشق، دوری، لبخندها و اشک های | Bᵃᵇʸ Gⁱʳˡ ⁰⁷⁹ 🍼🧸🍭

دو سال گذشت
دو سالی که شروع شد با عشق، دوری، لبخندها و اشک های توی ویدیوکال، صداهای شاد و بغضی پشت تلفن، بغل های مجازی، لالایی ها و قصه های شبونه، بوسه های چند ماه یکباری، و ...
و رسید به هر روز با ذوق دیدنت از خواب بیدار شدن و شب با شوق فردا به خواب رفتن، یواشکی های توی دانشگاه، لو رفتن های پر دردسر، بوسه های سلام و خداحافظی هرروزه، بغل های چند دقیقه ای، گریه های روی شونه، لبخندهای از ته دل، نوازش های شیرین وقتی سرمو روی پاهات میذارم یا وقتی منو میبینی و دستتو روی سرم میچرخونی، برنامه ریزی برای آینده های خیلی خیلی دور، درس خوندن های دورهمی، تغییر برنامه ها هر چند وقت یک بار، روزایی که با امید آزادی و بوسه توی میدون شهدا شروع میشه و با نا امیدی از فردای بهتر تموم میشه، و ...

اینقدر این دو سال رو با عشق به تو زندگی کردم که تمام وجودم به تو وصله، چشمام صبح ها بخاطر دیدن تو باز میشن و به امید دیدنت تا صبح روز بعد بسته میشن.
نمیدونم اگه نبودی من چی میشدم، ولی مطمعنم امکان نداشت به اندازه ای که الان خوشحالم، خوشحال باشم. امکان نداشت بتونم با سختی هام مبارزه کنم و غرق میشدم توی سیاهی و تاریکی زندگی.
ولی تو نور و رنگ زندگی منی
خیلی برام با ارزشی
انگار که شیشه ی عمر منو توی دستات داری، میخوام برای تمام طول زندگیم داشته باشمت.

بینهایت عاشقتم نوید زندگیم