نعلبکی رو گرفته بودم زیر شیر آب و داشتم ازش اب میخوردم،ب طوری | badvirall
نعلبکی رو گرفته بودم زیر شیر آب و داشتم ازش اب میخوردم،ب طوری که سرعت ورود و خروج آب هماهنگ بود. بابام این صحنه رو دید و رفت سمت پل،موقع رفتن زیر زبونش میگفت هزار نفرم تو راه بهم لبخند بزنن بازم خودمو میندازم پایین