Get Mystery Box with random crypto!

مثل یه بچه که توی جمعیت شلوغ مامانشو گم کرده. بی پناه. سردرگم. | badvirall

مثل یه بچه که توی جمعیت شلوغ مامانشو گم کرده. بی پناه. سردرگم. گریان. از اینور به اونور. با نگاهم به همه التماس میکردم که کمکم کنن ولی در عین حال از همشون میترسیدم. غریبه بودن. غریب بودم. اومدی دستمو گرفتی گفتی چیزی شده؟ میتونم کمکت کنم؟ کمکم کردی. توی همون نگاه اول، به چشمات اعتماد کردم. یه جاهایی که حتی همون مامانه هم پشت بچش نبود، بودی. شدی نزدیک ترین آدم امن زندگیم. بردی منو به بالاترین نقطه خوشبختی و بعد یهو، ولم کردی. پرت شدم. سقوط آزاد به اعماق بدبختی. تنها شدم. اگه میدونستم تهش اینطوریه که خب اینقدر بهت نزدیک نمیشدم. اگه میدونستم یه روزی توام میری که خب همون روزایی که گم شده بودم، دعا میکردم کسی پیدام نکنه. غریب بودن بین غریبه ها رو میشد تحمل کرد ولی غریب شدن مهم‌ترین آشنای زندگیم، خود مرگه. من دیگه فقط، تظاهر میکنم که زندم. از دور یه وقتایی یه خبر از این جنازه بگیر.



@BadVirall - •