زود رنجی مسئله جالبی که بسیاری به آن افتخار ميكنند این است ک | دل جگر به خیرید
زود رنجی
مسئله جالبی که بسیاری به آن افتخار ميكنند این است که "من خیلی حساس هستم" و "خیلی زود به من بر میخورد" و "اگر از برگ گُل به من نازکتر بگويند من حالم بد میشود" اين بيچارگی و بدبختی است.
اين يك گرفتاری بزرگ است كه یکنفر، آدمِ حساسی باشد در صورتیکه ما قرار است با احساس باشيم نه حساس. یعنی چيز ِکوچکِ خوب را بزرگ كنيم نه چيز ِکوچکِ بد را بزرگ كنيم. پس حساس و شكننده بودن و آسيب پذير بودن گرفتاری به وجود میآورد.
فرض كنيد اگر با انگشت به چشمانمان ضربه بزنند، شاید كور شويم ولی اگر با همین انگشت به دست و پای ما بزنند، چیزی نمیشود. پس یاد بگیرید که اولا زود رنج و حساس بودن افتخاری نیست که دائما میگویید من حساسم، دوما برای زود رنج بودن خود فکری کنید که برایتان گرفتاری بزرگی به وجود نیاورد.
بوسیله بادیکد میتوانید این زود رنجی را تعلیل کنید
از شاغول بپرسید
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که خیلی زود رنج هستم؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که خیلی زود ناراحت میشوم ؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که خیلی حساس هستم نسبت به حرف و رفتار دیگران؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که حرف و رفتار دیگران به من بر میخورد؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که خیلی زود گریه میکنم ؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)
آیا احساس گیر افتاده ای دارم که خیلی زود حالم از رفتار و حرفهای دیگران بد میشود؟ (تمام عوامل بادیکد را بپرسید مثل تروماها فرکانس پیام خاطره تصویر و...)