2022-05-01 08:31:57
بازار خدمات اموزشی در مدرسه و دانشگاه: یک طرح مساله
@baharvin
تحصیل آموزش ابتدایی در برخی مدارس غیرانتفاعی در تهران چندین برابر تحصیل در پرتقاضاترین رشته های مهندسی در معتبرترین دانشگاه های کشور هزینه دارد. چرا و چگونه؟
از اوایل دهه هفتاد شمسی تغییری در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی در کشور رخ داد: اینکه دولت به صورت رسمی به ارایهدهندگان خدمات آموزشی اجازه داد در قبال خدماتشان از متقاضیان پول دریافت کنند. این تغییرطی حدود سه دهه بعد، به پیامدهای کاملا متفاوتی در آموزش و پرورش و آموزش عالی منجر شد.
دریافت پول در ازای خدمات آموزشی ابتدایی که در قالب شکلگیری مدارس غیرانتفاعی انجام شد، طی حدود سه دهه به تنوع قابل ملاحظه در خدمات ارایه شده و افزایش کیفیت خدمات آموزشی در آموزش ابتدایی منجر شد، اکنون مدارس غیرانتفاعی تنوع قابل ملاحظهای به لحاظ میزان هزینه دریافتی در قبال خدمات آموزشی دارند به گونهای که اقشار و طبقات مختلف اجتماعی میتوانند متناسب با توان مالیشان، مدارس غیرانتفاعی موردنظرشان را برای آموزش فرزندشان انتخاب کنند؛ در بسیاری از مناطق تهران، اقبال به مدارس غیرانتفاعی نسبت به مدارس دولتی آنچنان بالاست که مدارس دولتی در این مناطق در حال حذف شدن هستند. مدارس غیرانتفاعی همچنین انواع بسیار متنوعی از رویکردهای آموزشی را نمایندگی میکنند، از مدارسی که همچنان مزیت رقابتی خود را آمار بالای قبولی در کنکور یا دیگر آزمونهای رقابتی عنوان میکنند تا مدارسی که شکوفایی استعدادهای مختلف دانش آموزان را هدف قرار دادهاند.
در آموزش عالی اما پیامدها کاملا متفاوت بود و دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاهها و موسسات غیرانتفاعی به گرد پای اعتبار دانشگاههای دولتی هم نرسیدند، لذا برخلاف آموزش و پروش، هیچ بازار رقابتی و بالتبع تنوعی در ارایه خدمات آموزشی دانشگاهی شکل نگرفت و این دانشگاهها و موسسات آزاد و غیرانتفاعی در قالب همان تصویر اولیه مراکز صدور مدرک در قبال پول درجا زدند. جالب است که تصور اولیه در مورد مدارس غیرانتفاعی هم تصویر مشابهی بود که این مدارس مخصوص بچه تنبلهایی است که قرار است در قبال پرداخت پول، نمره و مدرک بگیرند. این تصویر طی حدود سه دهه در مورد مدارس غیرانتفاعی اصلاح شد و امروز کمتر مدرسه دولتی است که اعتبارش قابل رقابت با مدارس شناخته شده غیرانتفاعی باشد اما در آموزش عالی چنین تغییری رخ نداد. چرا؟
جالب است که سختگیری ایدئولوژیک حکومت در آموزش و پرورش شامل تمرکزگرایی شدید در ارایه مجوزها، محتوای آموزشی، معلمان و غیره، خیلی بیشتر از آموزش عالی است، بااینحال بازار ارایه خدمات آموزشی ابتدایی آنچنان پررونق است که مدارس غیرانتفاعی را به انواع و اقسام راههای دور زدن این تمرکزگرایی کشانده است به گونه ای که بتوانند بسیاری از فارغالتحصیلان باکیفیت دانشگاهها را بدون گذراندن فرآیندهای گزینش به کار گیرند اما در آموزش عالی، عدم اختیار و استقلال دانشگاه ها، اعم از دولتی و آزاد و غیرانتفاعی در به کارگیری مدرسان باکیفیت، ترجیعبند نقاط ضعف آموزش عالی است.
درواقع به نظر میرسد امکان دریافت پول در ازای ارایه خدمات آموزشی به شکل گیری بازار، رقابت فزاینده و افزایش کیفیت در ارایه خدمات آموزشی ابتدایی منجر شده است اما در آموز عالی چنین بازار پررونقی شکل نگرفته است و هزینه/قیمت آموزش دانشگاهی در مقایسه با آموزش پیش از دانشگاه به شکل قابل توجهی کمتر است. چرا و چطور؟
چطور همان طبقهای که حاضر است برای آموزش سالهای ابتدایی دبستان آنچنان هزینه کند و بازار ارایه خدمات آموزش ابتدایی را آنچنان پررونق گرداند که در مرفهترین مناطق تهران، چندین هکتار زمین به ساخت مجتمعهای آموزشی از پیشدبستان تا پیشدانشگاهی اختصاص یابد، تقاضا و بازار مشابهی را در آموزش عالی شکل نمیدهد؟
چرا همین مجتمعهای آموزشی که معمولا در قالب دبیرستان شکل گرفتند و بعد به پیشدبستانی هم توسعه یافتند، دانشگاه و موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی، دست کم در رشته های خاص و پرتقاضا شکل ندادند؟ یا حتی همین شرکت های نوآور و فناورانه در بخش خصوصی که از قضا با بحران جدی نیروی کار باکیفیت و کاربلد هم مواجهند، دست کم برای رفع نیاز خودشان هم که شده، موسسه آموزش عالی آزاد و غیرانتفاعی برای آموزش حرفه ای رشتههای مرتبط با نیازشان راه نمیاندازند؟
احتمالا پاسخ اولیه همه سوالات این است که تقاضای موثری وجود ندارد که مشابه آموزش ابتدایی، ارایه این نوع خدمات آموزشی متنوع و باکیفیت را در یک بازار رقابتی به صرفه گرداند. اما چرا و چطور چنین تقاضایی وجود ندارد؟
شخصا فرضیه معقولی به ذهنم نمیرسد، با یکی دو نفر از دوستان اقتصادی هم طرح بحث کردم، به نتیجه مشخصی نرسیدیم، گفتم اینجا طرح مساله کنم بلکه دوستان بتوانند فرضیه های راهگشایی ارایه کنند.
@baharvin
732 viewsedited 05:31