Get Mystery Box with random crypto!

کاندیدای حداکثری برای نیمه گمشده اصلاح‌طلبی عماد بهاور / هف | عماد بهاور

کاندیدای حداکثری برای نیمه گمشده اصلاح‌طلبی

عماد بهاور / هفته‌نامه صدا / شماره ۶۲

@bahavarchannel

انتخابات پیش از آن‌که «انتخابات» باشد، فضایی برای شکل‌دهی به یک کنش جمعی معنادار و هدفمند است. از این زاویه، چنان‌چه بارها گفته شده است، حضور و مشارکت در فرآیند انتخابات، لزوماً ربطی به رای دادن یا ندادن در روز انتخابات ندارد. می‌توان اهدافی غیر از ورود به قدرت و کسب کرسی‌های انتخاباتی تعریف و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کرد. حال در نهایت هم اگر امکان شکل‌گیری «انتخابات» فرآهم شد، می‌توان نتیجه انتخابات را به نتایج و دستاوردهای کنش جمعی نزدیک کرد.

دکتر مصطفی تاج‌زاده به خوبی از این امکان کنشگری آگاه است. او می‌داند در فضای انتخابات امکان ظرفیت‌سازی و آگاهی‌بخشی هم در میان نیروهای حاکمیت و هم در میان نیروهای اجتماعی بسیار بیشتر است. انتخابات راهی برای تغییر مسالمت‌آمیز در ساخت حقیقی و حقوقی قدرت به شمار می‌رود، اما پیش از آن، فضای انتخاباتی امکانی برای «ظرفیت‌سازی برای تغییر» است که اگر درست مدیریت نشود، تغییری هم به معنای واقعی آن رخ نخواهد داد. محافظه‌کارانی که تغییر را برنمی‌تابند، هم نگران نتایج انتخابات هستند و هم نگران تاثیر کنش‌های انتخاباتی بر نیروهای حاکمیت و نیروهای اجتماعی.

تاج‌زاده شاید چند گام جلوتر از دیگران گام بردارد، اما تکرو نیست؛ شاید بهترین صفتی که بشود به او نسبت داد «خط شکن» باشد. خط‌ ‌شکن، ریسک می‌کند و هزینه‌ می‌دهد اما فضا می‌سازد، سپر دیگران می‌شود و مسیر را برای حرکت رو به جلو باز می کند. او به تنهایی و مستقل حرکت می‌کند اما با نیروهای پشت سر خود هماهنگ است و از آن‌ها بیش از حد معین فاصله نمی‌گیرد. او مرز و آستانه تحمل طرفین را در برخورد با یکدیگر به نقطه دیگری منتقل می‌کند.

بنابراین، حضور تاج‌زاده فارغ از این‌که مشارکت یا عدم مشارکت (یا تحریم) را هدف قرار داده باشد، معطوف به بازی‌سازی، ظرفیت‌سازی و آگاهی‌بخشی در عرصه سیاسی است. او با هسته سخت اصلاحات هماهنگ است و همفکری می‌کند و لذا برخلاف نظر برخی، کاندیداتوری او نمی‌تواند با هدف تقابل با جبهه اصلاحات یا برهم زدن کمپین انتخاباتی اصلاح‌طلبان یا موازی سازی و انشعاب در جبهه اصلاحات انجام گرفته باشد. حتی قرار نیست فرآیندهای اجماع‌سازی را که اصلاح‌طلبان پس از تجریه چند ساله به آن‌ها رسیده‌اند، نادیده بگیرد یا تغییر دهد.

در سال‌های اخیر جریان اصلاح‌طلبی در فعالیت‌های بخش دولت‌محور آن خلاصه شده است و زمزمه‌هایی شکل گرفته که اصلاحات را در واقع نوعی از بهبودخواهی در ساخت سیاسی فعلی تعریف می‌کند. هرآن‌چه در تعریف رفرمیسم به معنای انجام اصلاحات ساختاری و نهادی به نفع دموکراسی، تکثر و رفع انحصار، مد نظر فعالین سیاسی دموکراسی‌خواه بوده، اکنون از سوی نیروهای دولت محور جبهه اصلاحات به محاق رفته است. اصلاحات دولت‌محور بخش ضروری و انکارناپدیر پروژه دموکراتیزایسون است اما همه آن نیست. نیمه دیگر اما، اصلاحات جامعه‌محور است که بدون وجود آن، دستاوردهای مقطعی دولتمردان اصلاحات نیز دوامی نخواهد داشت. بسیج اجتماعی، تقویت جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی و توانمندسازی جامعه، منابع قدرتی در دستان اصلاح‌طلبان قرار می‌دهد که بتوانند اصلاحات نهادی از درون حاکمیت را نیز پیش برده و مدیریت کنند.

این بخش دوم اصلاحات بدون متولی مانده است و فعالین آن به حاشیه رفته‌اند. حضور تاج‌زاده از آن رو اهمیت دارد که این نیمه گمشده یا فراموش‌شده اصلاح‌طلبی را نمایندگی می‌کند و جلوی فروکاستن اصلاح‌طلبی به بهبودخواهی را می‌گیرد. تاج‌زاده شاید در مهندسی انتخابات و در فرآیند نظارت استصوابی رد صلاحیت شود، اما حضور او در حقیقت، بازی مهندسی کردن جریان‌های سیاسی به نفع محافظه‌کاری و پیشروی اقتدارگرایی را برهم می‌زند. جریان اصلاحات، بدون وجود اصلاح‌طلبان پیشرو و دموکراسی‌خواه بیشتر زائده‌ای (هرچند توسعه‌گرا و عقل گرا) بر جریان محافظه‌کاری خواهد بود. تداوم این روند حتی به ظهور اصلاح‌طلبان ساختگی و مصنوعی خواهد انجامید که فقط در بخشی از بدنه بروکراتیک نظام سیاسی تعریف می‌شوند. تاج‌زاده به عنوان کاندیدایی حداکثری و گفتمانی، این روند انحرافی و مدیریت شده را به چالش خواهد کشید.

این یادداشت با عنوان "نامزدی تاج‌زاده تقابل با اصلاحات نیست" در هفته‌نامه صدا منتشر شده است.

@bahavarchannel