Get Mystery Box with random crypto!

بسم الله الرحمن الرحیم . . . . . . . . . . . . | بلاغ

بسم الله الرحمن الرحیم

. . . . . . . . . . . .

روزی گذشت پادشهی از
گذرگهی
فریادِ شوق بر سرِ هر کوی و
بام خاست
پرسید زان میانه یکی
کودکِ یتیم
کاین تابناک چیست که بر
تاج پادشاست ؟
آن یک جواب داد چه دانیم ما
که چیست
پیدا است آنقدر که متاعی
گرانبها است
نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت
و گفت
این اشک دیدهٔ من و خونِ دلِ
شما است
ما را به رخت و چوبِ شبانی
فریفته است
این گرگ سال ها است که با
گله آشنا است
آن پارسا که دِه خرد و ملک
رهزن است
آن پادشا که مالِ رعیّت خورَد
گدا است
بر قطرهٔ سرشکِ یتیمان
نظاره کن
تا بنگری که روشنیِ گوهر
از کجاست
پروین به کجروان سخن از
راستی چه سود ؟
کو آنچنان کسی که نرنجد ز
حرفِ راست ؟

https://eitaa.com/joinchat/1606484103Cee2219e843

https://eitaa.com/joinchat/1023934486C0b0c914d99