Get Mystery Box with random crypto!

پیشکش به شاعر هم‌روزگار، علی‌اکبر یاغی تبار #غزل سرودی بر لب | برفی‌ترین آغوش

پیشکش به شاعر هم‌روزگار، علی‌اکبر یاغی تبار

#غزل

سرودی بر لب بادیم در گوشِ اقاقی‌ها
که می‌خواندندمان در خلوتِ خود کوچه‌باغی‌ها

شراب کهنه‌ای بودیم با دُردِ ملال و دَرد
که ما را جز به قلّاشان نمی‌دادند ساقی‌ها

گهی مانند جبریّون نهاده سر به هر حکمی
گهی هم باده نوشیدیم از تاکِ رواقی‌ها

نفهمیدند با فانوسِ ما بیدار شد از خواب
جهانِ تیره‌روزی‌ها و شهرِ بی‌چراغی‌ها

گریبان در گرو بودیم و زخمی از کس و ناکس
گریبانِ چه‌کَس گیریم در یوم‌التلاقی‌ها

«هوس کردیم با تریاک و بنگ و باده بنشینیم»*
که شاید راهمان دادند در دنیایِ یاغی‌ها

_____________

*هوس کردم که با تریاک و بنگ و باده بنشینم
مصراعی از علی‌اکبر یاغی‌تبار

#محمدجلیل_مظفری

http://t.me/barfitarinaghosh