Get Mystery Box with random crypto!

#اینک_شوکران۱ قسمت سی و ششم به همه چیز دقیق بود، حتی توی شوخ | basij_pnu_dez




#اینک_شوکران۱ قسمت سی و ششم


به همه چیز دقیق بود، حتی توی شوخی کردن....

به چیزایی توجه میکرد و حساس بود که تعجب می کردم. گردش که می خواستیم بریم اولین چیزی که بر می داشت کیسه ي زباله بود. مبادا جایی که میریم سطل نباشه چیزایی که می خوریم آشغالش آب داشته باشه....!

همه چیزش قدر و اندازه داشت.
حتی حرف زدنش.
اما من پر حرفی میکردم...!!
می ترسیدم در سکوت به چیزی فکر کنه که من وحشت داشتم.......
نمیذاشتم وصیت بنویسه...

میگفتم: "تو با زندگی و رفتارت وصیتاتو کردی. از مال دنیا هم که چیزي نداري."

به همه چیز متوسل می شدم که فکر رفتن رو از سرش دور کنم.....


همون روزا بود که از تلویزیون اومدن خونمون....
از منوچهر خواستن خاطراتش رو بگه که یه برنامه بسازن منوچهرم گفت...

دو سه ماه خبري از پخش برنامه نشد....
میگفتن (کارمون تموم نشده.)

یه شب منوچهر صدام زد...
تلویزیون برنامه اي از شهید مدنی نشون میداد.
از بیمارستان تا شهادت و بعد تشییعش رو نشون داد....
اونم جانباز شیمیایی بود...

منوچهر گفت: "حالا فهمیدم... اینا منتظرن کار من تموم شه..."

چشماش پر اشک شد....

دستش رو آورد بالا با تاکید رو به من گفت: "اگه این بار زنگ زدن بگو بدترین چیز اینه که آدم منتظر مرگ کسی باشه تا ازش سوژه درست کنه.... هیچ وقت بخشیدنی نیست..."



شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات

@basij_pnu_dezful