Get Mystery Box with random crypto!

قسمت ۷ - این..این.. عضوم و تو دست گرفتمو کمی مالوندمش. با | بی خوابی‌ و‌‌ عاشقی...!

قسمت ۷



- این..این..

عضوم و تو دست گرفتمو کمی مالوندمش.

با چشم های درشت شده اش بهم خیره شده بود و داشت سعی میکرد بفهمه این چیه.

-  این خیلی زشته!

- بیا رو پاهام بشین.

از جاش بلند شد که اروم روی پاهام نشوندمش جوری که بدنش با بدنم تماس پیدا کرد.

به بدن خوشگل و تپلش خیره شدم و اروم دستی بهش کشیدم.

- اویی

اروم فشاری بهش دادم.

- جونم؟ خوشت میاد

میخواستم انقدر بدن سفید و نرمش رو بمکم تا رد بوسه هام روش بمونه.

- اره آقا یه جوریه حس عجیبی داره..

به عضوم خیره بود که گفتم:

- میخوای بهش دست بزنی؟

- میتونم؟ اخه یه جوریه...


- بهش دست بزن خیلی باحاله!

اروم دست های کوچولوش رو رو بدنم گذاشت که حالم عوض شد.


از لذت محکم  بدنش رو چنگ زدم.

- ایی دردم اومد.

میخواست به عضوم دستی بکشه که سفت شدم.

اب دهنم رو محکم قورت دادم و با دست های بزرگم بدنش رو مالیدم و خواستم به سمت نافش برم که صدای دستگیره در بلند شد و پشت بندش صدای ثریا اومد.....

https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0



پروانه دختر همسایه با بدن جذاب و اغواگری هاش دلبری میکنه از امید سی ساله. و وقتی زنش نیست کم کم رابطه اش رو با پروانه شروع میکنه که....

https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0
https://t.me/+kS6iabYnYlpjYjE0


تو پارت امروز ثریا میره بیرون و با کاری که پروانه میکنه امید رو مجبور میکنه تا...


#پارت_بدون_سانسور_تو_چنل_بالا
#شرح_رابطه_کامل