Get Mystery Box with random crypto!

با گریه جی جی هامو مالیدم و چشمامو روی هم فشار دادم اخه چم شد | بی خوابی‌ و‌‌ عاشقی...!

با گریه جی جی هامو مالیدم و چشمامو روی هم فشار دادم
اخه چم شده...چرا اینقدر جی جی هام درد میکرد....
لباسمو بالا زدم که دیدم جی جی هام وردم کرده و بالا اومدن....از ترس قالب تهی کردم و از اتاق بیرون رفتم که با دیدن سهراب به طرفش دوییدم
_چی شده دلین لباستو چرا زدی بالا
با گریه دستشو گرفتم و روی جی جی هام گذاشتم
_درد میکنه...نگاه باد کرده فکرکنم مثل مامانم میمیرم اره داداش سهراب؟
_بیا جلو ببینم...
لبخندی بهم زد و روی پاهاش نشوندم
دستشو روی جی جی هام تکون داد و فشارشون داد که از درد جیغی زدم
_گریه نکن خانوم کوچولو...چیزی نیست ...من خوبت میکنم...فقط به بابات نگیا؟
سرمو تکون دادم و لب زدم:
به مامان تو چی؟
_نه نه...به هیچکس نگو...
چون میبرنت دکتر....مگه از امپول نمیترسی
هقی کردم و گفتم : _چراخیلی...
لبخندی زد و محکم تر مالید که جیغم دراومد...
_اخ...وایی دردم میاد...
_دراز بکش...
اروم روی زمین دراز کشیدم که لباسمو کامل از تنم خارج کرد و خم شد زبونشو روی جی جیم کشید و اروم مکیدش
https://t.me/+evRA63hBa7FiYmE8