خودمانیم ،خدا هَم شاعر بوده .. حاضرم قسم بخورم صُبحها که تو ا | معلق به هوای تو ام
خودمانیم ،خدا هَم شاعر بوده .. حاضرم قسم بخورم صُبحها که تو از زیرِ درختان راه میروی ، خدا آن بالا ، لای ابرها نشسته ، دَستهاش را زیر چانهاش زده و تو را نگاه میکند و زیرِ لبش زمزمه میکند: «رَقصی چنین میانهی میدانم آرزوست..»