به رسم یادگار♪

2022-08-31 21:41:36

مــطــرب خــوش نــوای مــنــ
عــشــق نــواز همــچــنــیــنــ

نــغــنــغــهٔ دگــر بــزنــ
پــردهٔ تــازه بــرگــزیــنــ

مــطــرب روح مــن تــویــیــ
ڪــشــتــی نــوح مــن تــویــیــ

فــتــح و فــتــوح مــن تــویــیــ
یــار قــدیــم و اولــیــن

#مولانا


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 22:53:49

این جنگل چوب خورده
تو نعره های خفیفش
شیر لگد خورده داره

دریاست دریای تابوت
رو شونه های نحیفش
مرغابی مُرده داره

طفلک همش لَنگ نونه
این سفره هرچی که داشته
برداشته و بَذل کرده

از تشنگی نصفِ جونه،
این مشک دستاشو عمری
نذر ابوالفضل کرده

این صورتِ استخونی
از فقر سیلی که می خورد
درد و فراموش می کرد

البته یادم نمیره ...
وقتی جوون بود با فوت
خورشید و خاموش می کرد

روحی که رو موج اف اِم
مینشست کنج اتاق و
سرگرم بختِ خودش بود

لبخند می زد به آفت
سیبی که نعشش همیشه
زیر درخت خودش بود

ای چرک رو اسکناسا
اَرابهٔ ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا

بار تلنبار مونده
از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا

پیجامهٔ بی ادامه
چشم انتظارِ یه نامه
تسیبح و سجاده بابا

ای سرفه های پر از دود
ویرونهٔ شاه مقصود
از سکه افتاده بابا

می گفت جاهل که بودم
عمر عزیزم هدر شد
توی صف سینماها

می گفت امروز دیگه
نقش مهمی ندارم
توی تئاتر شماها

می گفت ده سال هر روز
راه دوا خونه ها رو
ترک موتور گریه کرده

از اون سر چاله میدون
تا این سر توپ خونه
با توپ پُر گریه کرده

می گفت ما مرغ شامیم
حالا یا بزم عروسی
یا مجلس سوگواری

میگفت فرقی نداریم
فرق ما دوتا شبیه
اسب کالسکه ست و گاری

می رفت و می گفت پشتِ
لبخند سه در چهارم
قسطِ عقب مونده دارم

می گفت از من گذشته
می رفت و می گفت امشب
مهمون ناخونده دارم

ای چرک رو اسکناسا
اَرابهٔ ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا

بار تلنبار مونده
از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا


"ای آخرین شاهنامه
افسانهٔ بی ادامه
بی سنگ و کَباده
بابا،
تنهایی پرده خونا
ته موندهٔ پهلوونا
از اسب افتاده، بابا"

شاه مقصود
#حسین_صفا
#محسن_چاوشی
#عادل_روح_نواز باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 22:47:18 ♪

Shah Maghsood باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 22:12:48

بگذرم گر از سر پیمان
می کشد این غم دگر بارم
می نشینم، شاید او آید
عاقبت روزی به دیدارم

#فروغ_فرخزاد


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 21:48:21

اندکی بدی در نهاد تو
اندکی بدی در نهاد من
اندکی بدی در نهاد ما
و لعنت جاودانه بر تبار انسان
فرود می آید

#احمد_شاملو


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 16:43:40

آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
منِ کافر همه شب با تو به آغوش کشم

#خواجوی_کرمانی باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 15:19:06

گر نخواهی پشت پا زد بر جهان، پایی بکوب

دست اگر نتوانی افشاند، آستینی برفشان

#صائب_تبریزی


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2022-08-30 12:08:46

گرچه بر غوغای توفان‌ها کَرَم
وز هجومِ بادها باکیم نیست،
گرچه چون پولاد سرسختم به رزم
یا خود از پولاد شد ایمانِ من
گر بخواند مرغی از اقصای شب
اشکِ رقت ریزد از چشمانِ من

#احمد_شاملو


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید

2022-08-29 19:56:50

از شرابی دیرین
شن تابستان در رگ‌ ها
و لعاب مهتاب،
روی رفتارت

تو شگرف،
تو رها
و برازندهٔ خاک ...

#سهراب_سپهری باز کردن / نظر دهید

2022-08-29 19:27:04

دیشب به سیل اشک ره خواب می ‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌ زدم

روی نگار در نظرم جلوه می‌ نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب می ‌زدم

نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بی‌خواب می ‌زدم

#حافظ


@BeRasme_Yadegar باز کردن / نظر دهید