#دین و #حکومت.. #سید_مرتضی_جزایری ... #حکومت و #دین اساساً د | باورهای قدیم و اندیشه های نو
#دین و #حکومت.. #سید_مرتضی_جزایری
... #حکومت و #دین اساساً دو کارکرد و دو #غایت کاملاً #متفاوت از یکدیگر دارند و همراه کردن آنها با یکدیگر موجب می شود هیچیک به کارکرد و غایت خود نرسند.
#دین برای انسان سازی و #تربیت آدمیان آمده و در این جهت، اکراه و #الزام هیچ اثری نخواهد داشت و همه #اوامرش در عرصه اجتماع، امر #ارشادی است؛
ولی #حکومت ها برای پیشبرد اهدافشان در پاسداشت #قراردادهای اجتماعی حتماً از امر مولوی و #الزام و اجبار استفاده می کنند و اگر چنین نکنند جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد. امتناع همراهی حکومت و دین با یکدیگر در این تلقی از غایت دین و حکومت نهفته است که #اطاعت از پیامبر (ص) به معنای اطاعت #ایمان و تسلیم بوده و نه #ریاست و امارت، و اگر اطاعت به معنای حکومتی آن بود معنی نداشت که از عدم اکراه در دین سخن گفته شود، زیرا وقتی #حکومت جزء #دین است باید عدم اکراه در حکومت هم باشد، در حالی که حکومت ها راهی جز این ندارند که از اکراه و الزام استفاده کنند.
ماهیت #رسالت رسول خدا (ص) و همه پیامبران الهی به گونه ای است که جز به حُسنِ خُلق و تحمل و #مدارا و صبر، کارشان که #تربیت انسانهاست به نتیجه مطلوب نمی رسد، از این رو نمی توانسته اند از طریق #قدرت و زور حق ترین سخنان را به مردم بقبولانند و آنان را به انجامش وادار کنند.
اینکه پیام #پیامبر (ص) پس از قرنها در قلبها نشسته و بسیاری با #رضایت قلب بدان گردن می نهند، از آن روست که او و دینش با عمیق ترین لایه های #احساسی وجود آدمیان ارتباط برقرار می کنند و #درون را به جای بیرون نشانه می روند.
چنانکه در گذشته گفته شد #دین از مقوله « #احساس» است و #حکومت از مقوله « #علم» و پیامبر (ص) بر ساحت احساسات تسلط می یابد که می تواند قبول همه گیر و همگانی مردم را به دست بیاورد.
اینکه در قرآن بارها از #حسن_خلق رسول الله و تأثیرش در مخاطبان سخن رفته از آن روست که هدف و غایت دین این است که انسانی شبیه پیامبر (ص) از حیث خلقیات در بستر اختیار پدید آورد.
لذا هیچ #رهبر اخلاقی و معنوی در طول تاریخ به هیچ شکل و عنوان #متصدی امور حکومتی مردم نبوده است؛ زیرا در شکلهای بسیار جزئی و ابتدایی آن هم چون بالاخره تعارض میان این دو غیر قابل اجتناب است، یکی از آن دو #فدای دیگری می گردد. لذا است که #تسلط رسول الله (ص) را بر مردم نمی توان به عنوان تسلط یک حاکم تلقی کرد، بلکه تسلط حضرت به مانند یک #ارشاد کننده و یک پیشوای معنوی است که مردمی عاشقانه به او دل بسته اند و سر سپرده اند. شخصی بوده که مردم به صداقت و امانت و درستی او اعتقاد و اطمینان و ایمان داشته اند و خود را مطیع و منقاد او کرده بودند.