2022-06-17 10:11:46
طنز دیروز جبهه و امروز نفوذیها
در منطقه کوهستانی مستقر بودیم.
برای جابهجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت میکشید و اصلاً اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که بهیکباره بهسمت دشمن رفت و اسیر شد!
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه میکردیم؛ متوجه الاغ اسیر میشدیم که برای دشمن مهمّات و سلاح جابهجا میکرد و کلّی افسوس میخوردیم.
اما یک روز صبح در میان حیرت بچهها، الاغ باوفا، در حالیکه کلّی آذوقهی دشمن بارش بود عرعرکنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلّی سوغاتی و غنیمتی از دست دشمن فرار کرده بود.
باز هم دم الاغ گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت، اما بعضیها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتند داخل جبههی دشمن و هنوز هم به دشمن سواری میدهند! و قصد برگشتن هم ندارند..
#بی_سنگر
@bi_sangar
336 views07:11