Get Mystery Box with random crypto!

جلب اعتماد معلمان با افزایش بودجه آموزش و پرورش اعظم عابدی | بيدارزنى

جلب اعتماد معلمان با افزایش بودجه آموزش و پرورش

اعظم عابدینی

نویسنده، نقدی جدی بر بودجه کم آموزش و پرورش در بودجه سال آینده کشور داشته و در ادامه ذکر کرده؛ همین بودجه اندک هم در بودجه ریزی و تعیین اولویتها، متاسفانه دچار آفات جدی ناشی از سومدیریت میشود که به تبعیضهای بین ستاد و صف در این وزارتخانه دامن میزند.

همچنین ضمن طرح خواسته‌های این روزهای معلمان، تاخیر در پرداختهای معلمی از سوی آموزش و پرورش_ به ویژه "پاداش پایان خدمت"_ آنان را رویه غلط غیرقانونی و غیر اخلاقی دانسته که متاسفانه طی سالها به شکل عرف معمول در این وزارتخانه تبدیل شده و برای رفع این رویه غلط، مکانیزمی را درخواست کرده که طی آن دولت موظف به پرداخت "خسارت دیر کرد" در صورت تاخیر شود و در پایان نیز به تبعات بی توجهی به خواسته های معلمان اشاره کرده و پیشنهادی داده است که در ادامه ان را می‌خوانید:

حکایت سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور؛ حکایت ‹سفره بچه ها› در مهمانی های بزرگ فامیلی است !

شما را نمیدانم! اما در دوران کودکی ما،هنگام میهمانی های بزرگ در کنار سفره گسترده و رنگین یک سفره کوچک بی رونق در اتاق پشتی مختص کودکان فامیل پهن میشد؛ سفره ای که سهم ناچیزی از خوان اصلی داشت و بسیاری از مخلفات خوشمزه در آن نبود و متاسفانه در همان سفره کوچک هم کودکان قلدرتر فامیل که قویتر بودند سهمی بیشتر برمیداشتند و معمولا سرکوچکترها بی کلاه میماند! به عبارتی هرچه ضعیفتر سهمت از خوراکیها کمتر! در کودکی آرزو داشتیم تا زودتر بزرگ شویم و در کنار بزرگترها جایی پیدا کرده و در سر سفره اصلی بنشینیم و عادلانه از آن استفاده کنیم .

القصه... معلمان نیز در دوره سی ساله ی شغلی خود آرزو دارند؛ کاش روزی در شمار بزرگان محسوب شوند و بر سر سفره اصلی بودجه، جایگاهی درخور پیدا کنند. معلمان آرزو دارند بودجه آموزش و پرورش در میان وزارتخانه ها ،نهادها و سازمانهای قدرتمند و پرتوان دیده شود و در اولویت دولت و مجلس قرار گیرد .

اما افسوس که در تمام این سالها سهم معلمان در الویت بودجه ای ، تنها در سخن و در میان شعار، شعر و شور بوده است ونیز هاله تقدس پوشالی که بر مقام معلم کشیدند و لذا هر بار که طنینی از سوی معلمان مطالبه گر برآمد که :‹سهم ما از بودجه چه شد؟›؛ دستهای قوی با ترفندی به ظاهر مهربانانه، آموزش و پرورش را به همان اتاق پشتی و سفره کوچک هدایت کرد . این همان سهم اندک آموزش و پرورش از بودجه است ؛سهمی که امسال تقریبا هشت و نیم درصد دیده شده است ! اما متاسفانه همین اندک سهم هم، دچار آفت ‹در نظر داشتن منافع گروهی و باندی به جای منافع جمعی و ملی در تعیین الویتها ی سازمانی و رفتارهای تبعیض آمیز›، ‹عدم تخصص وکارشناسی حرفه ای در بودجه ریزی و برنامه ریزی› و ‹حیف و میل منابع › ناشی از سومدیریت و ناکارآمدی در وزارتخانه آموزش و پرورش است که به بیعدالتی و تبعیض بیش از پیش، این بارنه فقط بین کارکنان آموزش و پرورش با دیگر وزارتخانه ها که در همین وزارتخانه بین نیروهای ستاد و صف یعنی معلمان و کارکنان مدارس به وضوح قابل مشاهده است؛ امری که بر فریادهای عدالتخواهی و رفع تبعیض دامن میزند .

به عنوان نمونه در حالیکه نیروهای ستادی در وزارتخانه پاداش پایان خدمت خود را نهایتا یک ماه پس از بازنشستگی یکباره دریافت می کنند معلمان بازنشسته آن را چندین ماه و حتی بیش از یک سال بعد!! و گاهی طی چند قسط و بعد هم با منت و در بوق و کرنا کردن رسانه ای دریافت میدارند؛ بدون آنکه این‹ تعلل و تاخیر› در پرداخت شامل «خسارت دیرکرد» ️جهت جبران خسارت به ذینفعان شود . حال آنکه با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد، معلمان ضرر زیادی را از این تاخیر متحمل میشوند بدون اینکه کسی پاسخگوی این خسارت باشد.

در کمال تاسف این فرآیند و رویه غلط در تمامی پرداختهای معلمی به شکل یک عرف غیراخلاقی و غیر قانونی پذیرفته شده است از حق التدریس و اضافه کار گرفته تا حق الزحمه های تصحیح اوراق نهایی و مراقبت و..... که ظلمی مضاعف را در وزارتخانه متبوع به معلمان روا داشته است؛ مساله ای که در پرداختی های معمول نیروهای ستاد مشاهده نمیشود.

برای جبران خسارت وارده بر معلمان ناشی از تاخیرها و تعلل ها در پرداختها باید مکانیزم قانونی و الزام آور‹پرداخت خسارت دیرکرد› حداقل با نرخ مصوب بانکی، هر چه سریعتر بوسیله دستگاههای قانونگذار طراحی شود که خود یک ضمانت اجرا برای مدیران ارشد خواهد بود تا پیش بینی بودجه لازم و برنامه ریزی مناسب را در پرداختهای آموزش و پرورش به ذینفعان داشته باشند .