Get Mystery Box with random crypto!

My Library

لوگوی کانال تلگرام bill_skarsgard — My Library M
لوگوی کانال تلگرام bill_skarsgard — My Library
آدرس کانال: @bill_skarsgard
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 25
توضیحات از کانال

از بیشتر کتاب ها فقط چند نقل قول باقی میماند، چرا از اول نقل قول ها را ننویسیم ؟
" @polesApart "

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-02 22:15:50 مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبه‌رو شدم - که می‌شوم - مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.
- ماهی سیاه کوچولو
9 views19:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 01:14:36
11 views22:14
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 23:10:59 بچه که بودم خیال می‌کردم همه چیز مال من است. دنیا را آفریده‌اند که من سرگرم باشم.
آسمان، زمین، پدر، مادر، درخت‌ها، اسب‌ها، کالسکه‌ها و حتی آن گنجشک‌ها برای سرگرمی من بوجود آمده‌اند.
بعد ها، یکی یکی همه چیز را ازم گرفتند؛
مایعی در رگهام جاری بود که می‌گفت این مال شما نیست، راحت باشید.
پسری که عاشق کبوترها و خرگوش‌ها بود، خودش را به درختی دار زد...
چرا؟
مادر گفت : بماند برای بعد.
کاش تولد من هم میماند برای بعد...
به کجای دنیا برمی‌خورد؟
- سال بلوا
16 viewsedited  20:10
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 09:15:42 کاش آدم بتواند دنیا را بالا بیاورد و این همه دروغ و ریا نبیند.
دنیا به دست دروغگوها و پشت هم اندازها و حقه‌بازها اداره می‌شود...
- سال بلوا
22 views06:15
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 18:47:54
27 views15:47
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 12:06:41 دنیایی کودکی ام به سرعت می‌گریخت و روزهای تلخ می‌گذشت. گاهی احساس می‌کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می‌گردد که مردها، شوهر زن‌ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی‌اراده که همه جرئت و شهامتش را می‌کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه‌ی مهمی بود و مرد باید برنده می‌شد. اما نمی‌دانم خدا اینجور تقدیر کرده بود، یا من بداقبال بودم؟ این چیزها را من هرگز نفهمیدم. زن‌های دیگری را هم می‌شناختم، یا نشمه می‌شدند یا عنکبوت قالی، یا وامانده در پله‌های خانه‌ پدری، و یا چه اهمیتی دارد؟
- سال بلوا
35 views09:06
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 12:06:40 با خودم گفتم؛ شاید ماهی‌ها از ترس آدم‌ها، ماهی شدند و به آب پناه بردند...
اما آنجاهم در امان نیستند.
- سال بلوا
29 viewsedited  09:06
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 21:44:46
32 views18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-07-18 22:52:16
42 views19:52
باز کردن / نظر دهید
2022-07-17 19:01:43 ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظهٔ نا محدود
که دو خورشید به هم خیره شدند
37 views16:01
باز کردن / نظر دهید