دخترم ترنس نيست، تامبوی است Lisa Selin Davis ترجم | کمپین مبارزه با بیشعوری
دخترم ترنس نيست، تامبوی است
Lisa Selin Davis
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
"فرزند شما یک دختر است که میخواهد پسر باشد؟ یا یک پسر است که دوست دارد دختر باشد؟! میخواستم بدانم کدامیک از اینها درست است؟!" این سوال را آخرین بار یکی از معلمهای دخترم پرسید، و من دیگر عادت کردهام به توضیح دادن برای افراد غریبهای که دختر هفت سالهام را با پسرها اشتباه میگیرند.
در واقع باید بگویم که من تصحیح کردن سوء تفاهم آنها، و تغییر نگاهشان به آنچه که از یک دختر انتظار میرود را دوست دارم، اما با این حال، بسیاری از اوقات موفق نمیشوم و کار برای دخترم سخت میشود؛ "او یک دختر است"؛ معلم در پاسخ به این جملهٔ من، با ناباوری و سوء ظن نگاهم کرد. و من دوباره تکرار کردم "واقعاً او یک دختر است و میتوانید او را اینطور خطاب کنید".
دختر من شلوارهای پسرانه و تی شرت میپوشد؛ موهای زبر و کوتاهی دارد و آخرین بار از آرایشگر خواست که موهای او را شبیه لوک اسکای واکر در اپیزود چهارم جنگ ستارگان کوتاه کند. اکثریت دوستانش، و البته نه تمامی آنها، پسر هستند. او ورزشکار، به طرز باورنکردنی شیرین، و البته یک دختر است.
تا کنون بارها از سوی متخصص اطفال، معلمها، و افرادی که سالهاست او را میشناسند مورد این سوالات قرار گرفته که آیا "احساس میکنی شبیه پسرها هستی؟"، "میخواهی پسر خطاب شوی؟" یا "میخواهی یک پسر باشی؟"
این موضوع از جهاتی جای خوشحالی دارد، چرا که نشان دهندهٔ حساسیت و آگاهی افزایش یافته نسبت به موضوع نارضایتی جنسی و گرایش تراجنسی است. اما هنگامی که سوالات دربارهٔ هویت جنسی ادامه مییابد و آنها در قبول پاسخ او دربارهٔ دختر بودنش تردید نشان میدهند، پیامی که انتقال میدهند این است که 'یک دختر نمیتواند ظاهر و رفتارهایی شبیه پسرها داشته باشد و با این حال همچنان یک دختر باشد.'
دختر من دارای نارضایتی جنسی، به معنای ناخشنودی از هویت جنسی خود نیست. آنچه در تعارض با خواستههای او است، "نقش جنسی"، و مجموعهٔ ویژگیهای ظاهری و رفتاری است که دخترها به طور معمول با آن شناخته میشوند. او در درون قالبهایی که بسیاری از ما بالغین به فرزندان خود تحمیل میکنیم، جا نمیگیرد؛ اگرچه خود ما صدها سال است که با کار کردن زنها در خارج از خانه، مشارکت مردها در کارهای خانه و .. در حال مبارزه با الگوهای قدیمی مربوط به نقشهای جنسی هستیم.
صرف نظر از تمام این موضوعات، آیا پسرها واقعا حق ندارند رنگ صورتی را دوست داشته باشند و لباس صورتی بپوشند؟ آیا دخترها به طور سرشتی از ماشینهای اسباب بازی کوچک گریزانند؟ مطمئنأ اینطور نیست، اما هنگامی که چنین ترجیحاتی را نشان میدهند، به آنها برچسبهای مختلف میزنیم. به نظر میرسد که اگرچه آگاهی و حمایت خود را از کودکان و نوجوانان با نارضایتی جنسی گسترش دادهایم، در ارتباط با دیدگاه خود راجع به اینکه یک پسر یا دختر چگونه باید به نظر برسد یا رفتار کند، چنین کاری را نکردهایم.
اگر دختر من روزی به این نتیجه برسد که دریافت ذهنیاش دربارهٔ جنسیت خود، با بدن و جنسیت فیزیکی او همخوانی ندارد، من باز هم از او حمایت خواهم کرد. دربارهٔ داروهای مهارکنندهٔ روند بلوغ و هورمونها تحقیق خواهم کردم. خواستهٔ او را خواهم شنید و به او در تصمیمگیری کمک خواهم کرد. برای تمام کودکان ترنس آرزو میکنم که در امنیت و آزادی کامل برای زندگی در قالب جنسیت مطلوبشان باشند. و همینطور برای تمام کودکانی که مانند فرزند من، در عین دختر بودنشان، انتخاب متفاوتی برای ظاهر و رفتارشان دارند؛ دخترهایی که مانند دختر من از سه سالگی با دیدن کروات، پیراهنهای یقه دکمه دار و کتهای پسرانه هیجان زده میشوند. و وقتی که بزرگتر میشوند، نام خود را "تامبوی" میگذارند. دخترهایی که در عین ناهمخوانی خواستههایشان با نقشهای جنسی متعارف، و نگاه متعجب افراد غریبه و آشنا، دختر بودن خود را دوست دارند و به آن افتخار میکنند.