_چرا..میدونم بدبختم..میَدونم سر بارتم.. می.. میدونم خدا خدا میکنی زودتر برم..فقط بلدم دردسر درست کنم! فقط بلدم گند بزنم به همه چی! میدونم میخوای از من خلاص بشی..توهم مثل بقیه ای! توهم مثل کای..همتون مثل همین..من به ترحم هیچ کس نیاز ندارمممممممم! جیغی کشید و بعد از کوبیدن مشت محکمی به سینه تهیونگ، روی زمین افتاد و سرش رو گرفت...