tomar - گرفتن، خوردن هم به معنای «گرفتن» میتونه باشه، هم به معنای «خوردن-نوشیدن» که البته از مترادف هاش هم میشه استفاده کرد: coger گرفتن comer خوردن، غذا خوردن beber نوشیدن برای مثال: coge el micrófono y mantenlo میکروفن رو بگیر و نگهش دار toma el micrófono y mantenlo میکروفن رو بگیر و نگهش دار ¿comiste tu desayuno? صبحونتو خوردی؟ ¿tomaste tu desayuno? صبحونتو خوردی؟ quiero beber un vaso de leche میخوام یه لیوان شیر بخورم (بنوشم) quiero tomar un vaso de leche میخوام یه لیوان شیر بخورم (بنوشم) مثال هایی برای tomar : tomó la pelota con la mano توپ رو با دستش گرفت tomé unas fotos de los arboles چند تا عکس از درخت ها گرفتم tomar el examen امتحان گرفتن tú todo lo tomas en broma تو همه چیزو به شوخی میگیری fui a la playa y tomé el sol رفتم ساحل و آفتاب گرفتم el ejército tomó la ciudad ارتش شهر رو گرفت tomé un taxi para ir al hotel برای رفتن به هتل تاکسی گرفتم yo prefiero tomar el té من ترجیح میدم چای بخورم tomo mucha agua en estos días tan calurosos توی همچین روزهای گرمی آب زیاد میخورم #فعل #نکته 721 viewsedited 07:31