Get Mystery Box with random crypto!

‍ https://www.eranshahr.com/myths/khedr روایت محلی در میا | بنیاد فردوسی شاخه ي توس

https://www.eranshahr.com/myths/khedr

روایت محلی

در میان اهالی حومه‌ی کاشان روایتی بوده که روزی شخصی نیکوکار تنگدست می‌شود و ذخیره‌ی گندم او رو به پایان می‌کشد. به هنگام ناراحتی پیرمردی را می‌بیند که از او احوالش را می‌پرسد. پس از آن پیرمرد، که در این باور همان خضر نبی است، یک مشت گندم به او می‌دهد تا در ذخیره‌ی گندم هایش بریزد و از او می‌خواهد که با کسی در این باره سخن نگوید. مرد همین کار را انجام می‌دهد و تا مدتها بدون اینکه گندم ها تمام شود از آن استفاده می‌کند، تا زمانی که داستان را به آشنایی بازگو می‌کند و وقتی به خانه اش برمی‌گردد می‌یابد که گندم ها تمام شده.

همچنین باور بوده که هرشخصی که ۴۰ روز هر صبح درب عبادتگاهی را جارو کند به شکلی که هیچ چشمی او را نبیند، می تواند خضر را ببیند و حاجت خود را از او بطلبد.

نگارش: زینب اسلامی


https://www.eranshahr.com/myths/khedr
#بنیاد_فردوسی_مشهد
#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس

http://bonyadferdowsitous.ir/

https://t.me/bonyadeferdowsitous

https://www.instagram.com/bonyadeferdowsitous

https://www.aparat.com/BonyadeFerdowsiMashad

https://www.youtube.com/channel/UCP207h1pOJJQu4UTkUrUq1Q