Get Mystery Box with random crypto!

ماله کشی زیبایی شناسانه و زیبایی شناسی ماله کشی برگ ۱ اندر ا | بنیاد وَرَهرام

ماله کشی زیبایی شناسانه و زیبایی شناسی ماله کشی
برگ ۱

اندر احوال کارکرد هنر و زیبایی شناسی برای تلطیف جنایت و تروریسم دولتی توتالیتاریسم

بخش نخست:
هنر و زیبایی شناسی چپ (کلاسیک) در خدمت
مارکسیسم، لنینیسم و استالینیسم
یکی از کاربردهای هنر و زیبایی شناسی در خدمت جنایتکاران بودن و تلطیف شان است.
رژیم های توتالیتر از همه بیشتر نیازمند چنین کارکردهایی بوده و هستند.

از این میان مارکسیسم لنینیسم و استالینیسم که در یک خانواده هستند بر صدر سوء استفاده از هنر و زیبایی شناسی بوده اند.

در ایدئولوژی مارکسیسم که مارکس بر پایه "تقابل طبقاتی"، که "خود" تعیین و تعریفش کرده، با استناد به "فرضیات" خودش یعنی "ماتریالیسم تاریخی"، وعده ی دیکتاتوری طبقه کارگر و جامعه بی طبقه را حتمی دانسته است. البته هیچ گاه این وعده محقق نشد و شکست خورد؛ ولی لنینیسم دست به کار شد و ایجاد آن را با تاکید بر عملیات تروریستی اجرایی دانست.

برای تلطیف این حجم از شقاوت و جنایت سازماندهی شده ی دولتی، این جا بود که هنر و زیبایی شناسی مارکسیستی لنینیستی بر پایه ی ایدئولوژی اصالت عینیت نسبت بر ذهنیت، یعنی به اصطلاح هنر و زیبایی واقعگرایی مارکسیستی در خدمت توده ها و خلق های کارگر، در دولت های کمونیستی به کار گرفته شد.

هر هنر و زیبایی غیر آن به علت بورژوایی یا وجوه سرمایه داری و مالکیت خصوصی و منحوس بودنش از نظر ایشان، ممنوع شد و تنها هنرمندان معتقد بر این ایدئولوژی مجاز بودند که آثار خود را عرضه کنند و دولت به طور همه جانبه از ایشان حمایت می کرد.

در نتیجه شاعران، نقاشان و مجسمه سازان و هنرمندانی طبق این ایدئولوژی تربیت شده و بر آمدند که در رکاب دولت کمونیستی برای تلطیف این جنایات در چارچوب سانسور سنگین مزدوری می کردند.

در دیگر سو نتیجه ی آن، سرکوب شدید هنرمندان آزاده ای بود که با این رویه همکاری نمی کردند و دولت کمونیستی با شکنجه، تیرباران و افکندنشان به زندان ها و اردوگاه های کار اجباری یا تبعید کمر به خفه کردن و نابودی شان بسته بود.

کتاب مجمع الجزایر گولاگ تنها یک نمونه از یکی از این نویسندگان هنرمند آزاده به نام الکساندر سولژنتسین است که حجم باور نکردنی این جنایات را بازتاب داده است.

هنرمندان مزدور به ظاهر در سیراب کردن عطش کمونیست ها کامیاب بودند ولی فقط می توانستند در مدح ایدئولوژی و در جهت اجرای وعده های آن و با اصالت دادن به این واقعیت دیکته شده مارکسیسم، هنرشان را به کار گیرند.

تاثیرات این نوع زیبایی شناسی و هنر در خدمت خلق و توده آن شد که در گرته برداری احزاب و گروه های مشابه چپ در دیگر کشورها که هنوز به افتخار کمونیسم نائل نشده بودند؛ چنین شیوه ای به صورتی عجیب جریان یابد.

هنرمند باید ارادت خود را به چریک ها و تروریست هایی که برای اجرای مارکسیسم لنینیسم خون می ریختند؛ نشان دهد و ایشان را قهرمان خلق و توده معرفی کند تا هنرش به عنوان هنری آوانگارد در راه آرمان های چپ انترناسیونالیسم بین الملل قلمداد و مورد توجه قرار گیرد.

بخش دوم
هنر و زیبایی شناسی چپگرا به عنوان مبارزه با مشروطیت مدرن در ایران

از این جا بود که هنرمندان و روشنفکران، نویسندگان و مترجمین ایرانی به دلیل همسایگی با قفقاز و ارتباط با سوسیالیست های آن جا، چه در زمان پیش از کودتای خونین لنین (۱۹۱۷) و چه پس از تشکیل شوروی و نفوذ گسترده طولانی و ادامه دار حزب کمونیسم در ایران؛ دچار شدیدترین گرایش چپ منحط شدند و این تاثیری بسیار مخرب بر سرنوشت ایران نهاد که هنوز هم ادامه دارد.

از آن رو که مبارزه با مشروطه را مبارزه برای سرنگونی سرمایه داری و امپریالیسم تلقی می کردند؛ هر تروری را با هنرهای گوناگون مانند موسیقی، شعر و سرود، سینما و ... به زیبایی موجه می کردند که از آن میان اشعار شاملو و ابتهاج در رسای تروریستی مانند مرتضی کیوان و همپالگی های جنایتکارشان در سیاهکل را می توان مثال زد.

@Bonyadvarahram