بهترین احساس در دنیا، احساس رهایی است، رهایی از نظرها، نگاه ها | از تاریکی به روشنایی
بهترین احساس در دنیا، احساس رهایی است، رهایی از نظرها، نگاه ها، سوء تفاهم ها... رهایی از اینکه بخواهی خودت را و مقصود خودت را برای کسی توضیح دهی. بالاترین لذت این است که رها باشی از فکر کردن به برداشت های بی اساس و نگاه های نامفهوم، از تفسیر و ترجمهی حرف ها و نظرهای آدم ها... رها که باشی؛ در هر شرایطی آرامی، در هرجمعی بدون دلواپسی، حضور می یابی، چون باورهای ذهنیِ تو، به سانِ جزیره ایست که تنها ساکن و معیارش تویی و اطراف جزیرهات دریای امن و آرامیست که با هر کنایه و نگاهی، به هم نمیریزد! رها که باشی؛ همه را دوست داری، حتی آنان که زندگی و مسائل را از پنجرههای مخالفِ تو میبینند، حتی آنان که باورهای تو را دوست ندارند، حتی آنان که زخمی اند و با گوشه های تیزِ باورشان، زخم می زنند... خیلی حرف ها را فراموش کن و خیلی دیدن ها را نادیده بگیر، و فراموش نکن که هرکس، دلیلِ خودش را دارد! تو ناخدای هدفمندِ کشتیِ زندگیات باش، ناخدا فقط برای مهارِ کشتی اش، لنگر میاندازد، اما برای پیش رفتن و برای در جا نزدن؛ باید رها شد...