Get Mystery Box with random crypto!

#رمان_رئیس_بزرگ #نوشته_حانیه_یعقوبی #985 دستش را زیر چانه | قفسه کتاب

#رمان_رئیس_بزرگ #نوشته_حانیه_یعقوبی #985 دستش را زیر چانه ی هانا گذاشت و آن را به آرامی بالا گرفت. نگاهش قفلِ قهوه ی دلخواهِ زندگی اش شد که میگفت: - قبل از تو ، قلب دیاکو یه صحرای سوزان و داغ بود...که جونش و تو آتیش می سوزوند.....تو خودم میسوختم…